نیما وکیل زاده

فهرست واژه ها و پیشنهادهای نوشته شده
lovely١٤:٢٨ - ١٣٩٩/٠١/٣١British English spoken used to show that you are pleased with something: Push it right across. That’s it, lovely. جهت بیان رضایت از چیزی: عالی، ب ... گزارش
32 | 1
delimiter١٩:٤٥ - ١٣٩٨/١٢/٢٠( کامپیوتر ) یک یا تعدادی از کاراکترها که ابتدا یا انتهای یک Data Unit را مشخص می کنند. A character or sequence of characters marking the beginning ... گزارش
21 | 0
preamble١٩:٣٩ - ١٣٩٨/١٢/٢٠( کامپیوتر ) یک یا ترتیبی از کاراکترها در شروه Data Unit برای همگام سازی Clock Rate گزارش
2 | 0
set out١٣:٠٠ - ١٣٩٨/٠٣/٠٣ترتیب سفر دادن ( معمولا برای سفرهای بلند مدت ) ، شروع کاری با هدف مشخص، شرح دادن دقیق با جزئیاتگزارش
69 | 1
wedge١٧:٣٣ - ١٣٩٨/٠٢/٢٣wedge open/shut باز نگه داشتن یا بسته نگه داشتن درب یا پنجره توسط قرار دادن چیزی زیر آنگزارش
30 | 1
refurbish١١:١٨ - ١٣٩٧/١١/١١تزئین ( دکوراسیون جدید ) و تعمیر چیزی مانند یک ساختمان یا دفتر به منظور بهبود ظاهر آن تغییر و بهبود یک طرح، ایده یا مهارتگزارش
12 | 1
vantage٢٠:٢١ - ١٣٩٧/١١/٠٩به صورت vantage point نیز استفاده می شود: مکان یا موقعیتی که دید و چشم انداز خوب و مناسبی از چیزی را فراهم می کندگزارش
80 | 1
stuffed animal١٧:٤٢ - ١٣٩٧/٠٩/١٩حیوانات عروسکی پارچه ای که از منسوجات و الیاف نرم پر شده اند که در آغوش گرفتن آنها توسط کودکان لذت بخش است.گزارش
108 | 4
discretionary١٤:٥٨ - ١٣٩٧/٠٧/٠٣مربوط به سرمایه گذاری توسط یک کارگزار یا مدیر که از طرف کاربر یا مشتری صاحب اختیار می باشدگزارش
60 | 1
rather١٤:٢٥ - ١٣٩٧/٠٧/٠٣rather you ( or him or her etc. ) than me خداروشکر که من به جای تو ( جای اون ) نیستمگزارش
57 | 1
tutorial١٤:٥٨ - ١٣٩٧/٠٦/٢٥دوره یا واحد تحصیلی که توسط استاد دانشگاه به فرد یا گروه محدودی از دانشجویان ارائه می شود، خوداموز ( دیجیتال یا چاپ شده ) گزارش
117 | 1
innermost٠٦:٢٣ - ١٣٩٧/٠٦/٠١خصوصی ترین و عمیق ترین افکار و احساسات، درونی ترین، داخلی ترین، نزدیکترین به مرکزگزارش
28 | 1
disinhibition١٩:١٢ - ١٣٩٧/٠٥/٢٧روانشناسی : بازدارى زدایی، مهارگسیختگی در روانشناسی به دو معنای زیر بکار می رود: 1 - رفع اثر مهاری مغز بر رفتار فرد، مانند کاهش عملکرد مهاری قشر مغز ... گزارش
62 | 1
develop١٤:٤٦ - ١٣٩٧/٠٥/٢٦حرکت دادن مهرهای ردیف اول ( غیر از سربازها ) از موقعیت اولیه برای شرکت در بازی شطرنجگزارش
92 | 3
incarnation٠١:٤٠ - ١٣٩٧/٠٥/١٤شخصی که تجسم، مظهر و تجلیگاه الهی، روحانی یا صفتی باشد، ( با ارجاع به نظریه تناسخ ) هر کدام از دوره های زندگی زمینیگزارش
16 | 1
woodlice٢٣:١٧ - ١٣٩٧/٠٥/١٣خَرخاکی ( به انگلیسی: Woodlouse ) یک نوع سخت پوست است که دارای ده پا، پوسته ای سخت و بندبند و شاخک هایی دراز می باشد. خرخاکی ها جزو معدود سخت پوستانی ... گزارش
23 | 1
parched٢٢:٠٥ - ١٣٩٧/٠٥/١٣خشک شده توسط گرما، کمی برشته شده ( مانند ذرت بو داده ) ، شدیدا تشنه ( غیر رسمی ) گزارش
62 | 1
rage١٦:٤٦ - ١٣٩٧/٠٥/٠٤the rage ( all the rage ) A widespread temporary enthusiasm or fashion همه گیر شدنگزارش
60 | 3
reach back٠٩:٥٨ - ١٣٩٦/١١/٣٠بر می گردد به ( موفقیت امروز شرکت ما بر می گردد به تلاش های شبانه روزی مدیر عامل سابق )گزارش
23 | 1
فهرست جمله های ترجمه شده
intrusive١٣:٣٨ - ١٣٩٨/٠٢/٢٨
• She is nosy, and I find her questions intrusive.
او فضول است و من سوالاتش را مداخله آمیز می بینم.39 | 1
observance١٢:٠٠ - ١٣٩٨/٠٢/٢٢
• The school demands strict observance of the rules.
این مدرسه خواستار رعایت دقیق ( سفت و سخت ) قوانین می باشد.9 | 0