نیلوفر مرادی - جزئیات مدال‌ها

تکمیل درباره من

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

strong: Strong tea چای پررنگ و غلیظ

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

quite: اگر quite قبل از صفت هایی استفاده ب ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the moment of truth: لحظه سرنوشت ساز تصمیم گیری لحظه انت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

say: Never say die به دلت بد نیار، در نو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

disapproved of him: اورا محکوم کردند او را نپذیرفتند

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

catch up with sb: دنبال کسی رفتن و بهش رسیدن مثال Dri ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

observe: زیر نظر داشتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fail: Words fail me زبانم قاصر است His me ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

much: be much the same خیلی فرق نکردن ، ه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

involved with: be involved with someoe دو کاربرد ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

good: She is too good for her husband. ا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

catch up in: درگیر چیزی شدن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

unlived: Unlived in جایی که برای زندگی راحت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

strip to the buff: لخت مادرزاد شدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

strip: do a strip استریپ تیز کردن ، لخت شد ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

this: یکی از استفاده های this که spoken ا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exactly: متاسفم برای کسانی که توی این فضا با ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

Make: Make به معنی از کار دراومدن He made ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

smile: Smile to himself با خودش خندید یا ل ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

put on: Put it on روشن کردن چیزی He put the ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drive mad: اعصاب کسی را خرد کردن ، روی مخ کسی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

enough: Have had enough of something وقتی ا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

enough is as good as a feast: کم بخور همیشه بخور ، نه چندان بخور ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

birds and the bees: The birds and the bees مسائل جنسی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give sb the bird: کسی را هو کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

work: Work well کارآمد بودن مفید بودن به ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

Make: make sb laugh کسی را به خنده انداخت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

giving away your things: اهدا کردن یا بخشیدن چیزهایی که داری

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

something: یکی از معناهای آن در این قالب Or so ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get your own way: کار خود را کردن راه خود را رفتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

so that: آقای hamidkhal300 کاملاً اشتباه می ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in this respect: آقای اشکانی به عنوان یک مترجم میخوا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

decent: آقای Young man یکی از معانی decent ...

٤ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

interested: من همیشه به نجوم علاقه مند بوده ام.

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

silver lining: در نومیدی بسی امید است.

٤ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

٤ ماه پیش

مدال‌های نیلوفر مرادی