ترجمههای عطار، محمد علی (١٠)
١٥٢
٣ هفته پیش
an unattractive habit of interrupting
١
عادت نپسند: پریدن توی وسط حرف وحرف را قطع کرد.
١ سال پیش
He just left.
٦
She just left me: انگار نه انگار؛ منو تنها گذاشت وترکم کرد ورفت!. ترکم کرد وتنها ماندم همین؛ گذاشت ورفت واز من جدا شد . . . ترجمه همینه؛ إحتمالات زیا ...
١ سال پیش
Her husband whisked her off to Egypt for her birthday.
٢
شوهرش بسرعت بردش مصر برای جشن تولدش. ( سپرایزش کرد ) .