موسی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

theoretical: 1. Alexey Alexandrovitch devoted s ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

theorize: 1. They theorize, however, that it ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hypothetically: از لحاظ فرض عملی، فرضاً، به طور پیش ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

community spirit: روحیه اجتماعی ( علاقه مندی به برقرا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

global accelerator: AWS Global Accelerator یک سرویس شبک ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

klystron: یک لوله الکترونی که در آن دسته الکت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

seamouse: یک کرم دریایی است که در اقیانوس اطل ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

waxing moon: به هر مرحله از ماه در طی چرخه ماه ب ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

creeping: 1. Some polychaetes such as the se ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

creep: Creep ( verb ) = Crawl خزیدن، سینه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grind: grind ( verb ) = Crush ( verb ) به ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

successors: جایگزینان

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

inconveniece: ناراحتی، زحمت، اسباب زحمت، مزاحمت، ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cultivated: 1. Furthermore, in cultivated soil ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cultivation: 1. Britain took a more prominent r ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dictatorial: 1. She laughed at me, Russell wrot ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pussyfoot: فس فس کردن، طفره رفتن، تعلل کردن، ل ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't pussyfoot around: طفره رفتن را کنار گذاشتن و متعد شدن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

impose: Impose = dictate به معناهای تحمیل ک ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

distinguish yourself: کار خوبی انجام بده که مورد توجه قرا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

alumna: دختر یا زن فارغ التحصیل، دانش آموخت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

distinguishing: 1. His most distinguishing feature ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

discriminate: discriminate = distinguish به معنای ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rewarding: ارزشمند، ارزنده، سودمند، پر پاداش، ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

engender: engender = produce به معنای پدید آو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

embittered: اگر به صورت صفت یا Adj باشد یعنی عص ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

embittered: اگر به صورت صفت یا Adj باشد یعنی عص ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

constant: constant = persistent به معناهای م ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

engrossing: 1. The symmetry is pleasing, at th ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

engrossing: 1. The symmetry is pleasing, at th ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

engage: engage = engross به معناهای: کاملا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flawed: 1. Their very piousness was rooted ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

harvested: 1. The rustle of grain was gone, r ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

harvest: harvest ( noun ) = محصول، برداشت، د ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reflect: ( verb ) reflect ( verb ) = mirror ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gain: gain ( verb ) = obtain ( verb ) به ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fragment: fragment = particle به معناهای: ذر ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

settled weather: به آب و هوای آرام یا ملایم می گویند ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

falling over each other: به معنای اشتیاق شدید برای انجام کار ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ambiguous: مبهم، گنگ، دو پهلو ( کلام ) Ambigu ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

settlement: 1. We were hoping for a quick sett ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

colonize: colonize = settle به معناهای : ساکن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

colonize: colonize = settle به معناهای : ساکن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

transportable: 1. The main criteria for its desig ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

precise: ( adj ) precise ( adj ) = accurate ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

uncleared person: کسی که مجوز یا گواهی معتبر ندارد تا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ecclesiological: شاخه ای از الهیات که مربوط به ماهیت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deeply: 1. I'm deeply in love with you. م ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

depth: 1. Dryland corn is rooting at the ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thorough: thorough ( adj ) = deep ( adj ) به ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

expertise: کاردانی، کارشناسی، خبرگی، مهارت، سر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

densely: 1. The book is densely argued and ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thick: thick ( adj ) = dense ( adj ) به م ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

spotlit: صحنه یا ساختمان یا سِنی که با یک یا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

solitary figure: یک فرد یا حیوانی که تنها است و زمان ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chicken fingers: فیله مرغ سوخاری که اکثر در فست فود ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chicken fingers: فیله مرغ سوخاری که اکثر در فست فود ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dimly aware: آگاهی داشتن نسبت به یک موضوع خاص 1 ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dimly: 1. Although on the main road the s ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dim view: نگاه تیره و تار یا دید تیره یا دید ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dim: 1. Solar panels, now common even i ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

conjured up: خطور کردن به ذهن یا فراخوانی تصور ذ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conjured up: خطور کردن به ذهن یا فراخوانی تصور ذ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dimness: 1. We hurried a few steps down the ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

faint: faint ( adj ) = dim ( adj ) به معن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exhibit: exhibit ( verb ) = display ( verb ) ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

exported: 1. exported goods are usually high ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

foreign sales: foreign sales = exports به معنای صا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

export: 1. The opposite trend affected ani ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

naysayers: کسی که چیزی را انکار می کند ، امتنا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gigantically: 1. Our enormous country is really ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

enormous: enormous ( adj ) = gigantic ( adj ) ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

virtuosic: نوازنده ای با توانایی ، تکنیک یا سب ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

impressively: 1. the latest version has impressi ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

upperclassmen: کسی که در کلاسهای عالی دانشگاه یا د ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

upperclassmen: کسی که در کلاسهای عالی دانشگاه یا د ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

impress: 1. Reminiscent of Borat's unforget ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

impression: 1. everyone left with a good impre ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

imposing: imposing ( adj ) = impressive ( adj ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

installation art: هنر چیدمان یا هنر اینستالیشن: هنر ن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

installation art: هنر چیدمان یا هنر اینستالیشن: هنر ن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

installation: 1. Window contractors are experts ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

installer: 1. If an installer changed your br ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

installer: 1. If an installer changed your br ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

enduring: enduring ( adj ) = lasting ( adj ) ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

contradictorily: به طور متناقضی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tender mindedness: ویژگی شخصیتی است که به عنوان تعیین ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

consistent: consistent ( adj ) =uniform ( adj ) ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

uniformity: یکنواختی، متحد الشکلی، یکرنگی، یکری ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

vibrantly: 1. I like to be reminded of the sp ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dodgy: مرموزانه، مرموز، آب زیر کاهی، پرمخا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

distinctly: 1. But his voice was perfectly aud ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wrist shot: نوعی ضربه هاکی است که شامل استفاده ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beret: یک کلاه نسبتاً پهن و نمد مانند گرد ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

green beret: این کلاه ها به نام Green Beret یا ک ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

green beret: این کلاه ها به نام Green Beret یا ک ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

distinctive: 1. Sadly, such distinctive rationa ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

distinct: 1. Segmenting the business into th ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

pop culture: در غرب مدرن ، فرهنگ پاپ به محصولات ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dominate: 1. The harsh and cruel elements of ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

domination: 1. The domination of media and adv ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

inactive: inactive ( adj ) = dormant ( adj ) ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

drably: Definition:به طور خسته کننده ، به و ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drabness: definition: به صورت ( noun ) یا اسم ...

٤ ماه پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

٤ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

potentially: 1. Looking forward, Croatia could ...

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

turbulently: با جوش و خروش با هرج و مرج

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

astuteness: زرنگی، زیرکی، ذکاوت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

designated: designated اگر صفت باشد ( adj ) به ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bafflement: معضل Without faith of some sort, l ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bearable: 1. She was the only thing that mad ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bearable: 1. She was the only thing that mad ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blur: 1. The town was just a blur on the ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cautious: 1. You should be more cautious in ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

caution: 1. I caution you however, to menti ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

delicately: 1. A woman dressed in a white doct ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in conjunction with: 1. Such guidelines should be devel ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intriguingly: 1. A lot of the text in the docume ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

obstructively: 1. Mr Frank alleged Mr Black had b ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

persuasion: 1. Coactive persuasion refers to a ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

coarsely: 1. He laughed coarsely at her emba ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

comparative: 1. Comparative genomics also opens ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

convention: 1. There is no agreed - to convent ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

curiosity: 1. The important mystery mentioned ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

emission: 1. Most agricultural emissions com ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

emitter: 1. this is the plane's radar emitt ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

excess: 1. What do you do with your excess ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

excessive: 1. Christophe's poverty, his daily ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

exclusive: 1. Language is kind of exclusive t ...

٤ ماه پیش

مدال‌های موسی