موسی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

enlighten: enlighten ( verb ) = روشن کردن، آگا ...

٢ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exaggerated: exaggerated ( adj ) = اغراق آمیز، ا ...

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

outlandish: outlandish ( adj ) = عجیب و غریب، ن ...

٦ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

partisan: partisan ( adj ) = طرفدار سرسخت، مت ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

old fashioned: old fashioned ( adj ) = antiquated ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

superficially: 1. Religious education is poorly a ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

discriminate: discriminate = distinguish به معنای ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

grateful: grateful ( adj ) = سپاسگذار، قدردان ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

thriving: thriving ( adj ) = flourishing ( ad ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

compel: compel ( verb ) = وادار کردن، واداش ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

conquer: conquer ( verb ) = overcome ( verb ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deform: deform= distort به معنای تغییر شکل ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

skeptic: 1. She is a skeptic about the dang ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

offensiveness: Definition = ویژگی که مسبب اهانت یا ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

disregard: disregard ( verb ) = overlook ( ver ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

densely: 1. The book is densely argued and ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fertility: fertility ( noun ) = لقاح پذیری، با ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

flawed: 1. Their very piousness was rooted ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ambiguous: مبهم، گنگ، دو پهلو ( کلام ) Ambigu ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

culminating: culminating ( adj ) = نهایی، آخرین، ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

immensely: 1. Her movements were slow, but sh ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

documentation: documentation ( noun ) = مدارک، اسن ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

elimination: elimination ( noun ) = حذف، رفع، دف ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

supposed to be: supposed to be = قرار است، قرار بود ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

monstrous: monstrous ( adj ) = غول پیکر ( در ا ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reject: reject ( verb ) = رد کردن، نپذیرفتن ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

monotonous: monotonous ( adjective ) = tedious ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

motivation: motivation ( noun ) = انگیزه، انگیز ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

substantive: substantive ( adj ) = اساسی، بنیادی ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

seeing as: با توجه به اینکه مثال: Let's take ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mediocre: mediocre ( adj ) = متوسط، معمولی، پ ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

humanitarian: humanitarian ( adj ) = philanthropi ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

run into trouble: به دردسر افتادن مثال: . if you d ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

intrusive: intrusive ( adj ) = ناخوانده، سرزده ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conscientiously: conscientiously ( adv ) = از روی وظ ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rhythmic: rhythmic ( adj ) = آهنگین، مسجع، مو ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

oddly: oddly ( adv ) = به طرز عجیب، به طور ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sustained: sustained ( adj ) = مداوم، پی در پی ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stuck with each other: در دیکشنری انگلیسی Longman با کسی گ ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

theoretical: 1. Alexey Alexandrovitch devoted s ...

٣ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fertility: حاصلخیزی خاک با استفاده از سموم دفع ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

varied: varied ( adj= گوناگون، مختلف، متفاو ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reactionary: reactionary ( adj ) = مرتجع، ارتجاع ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

peculiar: be peculiar to somebody or somethin ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exhausting: exhausting ( adj ) = بسیار خسته کنن ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

relation: relation ( noun ) = رابطه، ارتباط، ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

virtuosic: نوازنده ای با توانایی ، تکنیک یا سب ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exhibition: exhibition ( noun ) = نمایشگاه/نمای ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

remarkable: remarkable ( adj ) = noteworthy ( a ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sluggish: sluggish ( adj ) = lethargic ( adj ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

solidly: solidly ( adv ) = به طور مستحکم، به ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

systematic: systematic ( adj ) = سازمان یافته، ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

erratically: definition=به طوری که الگو یا حرکت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

defy belief description explanation: بی نهایت یا بسیار عجیب و غریب و بنا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

evoke: evoke ( verb ) = تداعی کردن، زنده ک ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hold your head up high: Hold your head up high = اصطلاح هست ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

apt: apt ( adj ) = مناسب، به جا، درخور، ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

investigator: investigator ( noun ) = بازجو، بازپ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

intention: intention ( noun ) = قصد، نیت، عمد، ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

distortion: 1. The heat distortion temperature ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

initiated: initiated ( adj ) = آغاز شده، شروع ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

instinctive: instinctive ( adj ) = spontaneous ( ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

collect: collect ( verb ) = gather ( verb ) ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

irritate: irritate ( verb ) = aggravate ( ver ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

subsequently: subsequently ( adv ) = متعاقباً، پی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blindness: blindness ( noun ) = کوری، نابینایی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

novice: Novice ( noun ) = بی تجربه، تازه وا ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

negligence: negligence ( noun ) = کوتاهی، سهل ا ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reflect: reflect ( verb ) = منعکس کردن، انعک ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be supposed to: انتظار میرود، قرار بود که، قرار است

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

symbolic: symbolic ( adj ) = نمادین، سمبولیک، ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

practical: practical ( noun ) = آزمون عملی، ام ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

portray: portray ( verb ) = در نقش کسی ظاهر ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

demonstrate: demonstrate ( verb ) = اثبات کردن ( ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reluctance: reluctance ( noun ) = اکره، بی میلی ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

diligently: diligently ( adv ) = با سعی و کوشش، ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

spoil appetite: کور کردن اشتها مثال: i won't hav ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pulse: pulse ( noun ) = rhythm ( noun ) ب ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

motivated: motivated ( adj ) = تحریک شده، بران ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pass the buck: ( Pass the buck ( ( idiom = اصطلاح ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

face the music: Face the music = معنی تحت الفظیش یع ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

coherent: coherent ( adj ) = {منطقی، معقول، ق ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fertilize: fertilize ( verb ) = بارور ساختن، ب ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

neglect: neglect ( verb ) = کوتاهی کردن، سهل ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

predominant: predominant ( adj ) = عمده، اصلی، غ ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

neglectful: neglectful ( adj ) = سر به هوا، کوت ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hand over fist: Hand over fist = اصطلاح هست یعنی سر ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bizarre: bizarre ( adj ) = outlandish ( adj ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clarification: 1. Still waiting for clarification ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

allocated: اگر به صورت فعل ( verb ) در جمله بی ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

enactment: enactment ( noun ) = لایحه، تصویب، ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lethargic: lethargic ( adj ) = بی حال، کسل، تن ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tedious: tedious ( adj ) = خسته کننده، کسل ک ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

balance: balance ( noun ) = موجودی، مانده، ب ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

chaotic: chaotic ( adj ) = بی نظم، پرهرج و م ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

suspicion: suspicion ( noun ) = شک، سوء ظن، شا ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sustain: sustain ( verb ) = متحمل شدن، چیزی ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

delighted: معانی دیگر>>>>>>delighted ( adj ) = ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

now we are talking: Now we are talking = این شد یه حرفی ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stimulate: stimulate ( verb ) = foster ( verb ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

boredom: احساس ملالت و خستگی، بی حوصلگی، دلز ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disclose: disclose = reveal

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

approve: approve ( verb ) = pass ( verb ) ب ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

combination: combination ( noun ) = synthesis ( ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

launching: launching ( noun ) = پرتاب، راه اند ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reactive: reactive ( adj ) =واکنشی، واکنش پذی ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

end up: Definition = برای رسیدن یا نائل شدن ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sheltered life: sheltered life = زندگی بی دغدغه، زن ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

confide: confide ( verb ) = مورد اعتماد قرار ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

freshen up: freshen up ( verb ) = دست و صورت خو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

related: related ( adj ) = /خویشاوند، فامیل/ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

launch: launch ( verb ) = initiate ( verb ) ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sturdy: sturdy ( adj ) = durable ( adj ) ب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ridiculous: ridiculous ( adj ) = absurd ( adj ) ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

instantaneous: instantaneous ( adj ) = فوری، آنی، ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

formidable: formidable ( adj ) = قدرتمند، نیروم ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

insignificance: insignificance ( noun ) = بی اهمیتی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sheltered: sheltered ( adj ) = محفاظت شده، امن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

overstate: overstate ( verb ) = exaggerate ( v ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

uniqueness: 1. What is being negated, in a tot ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

oblige: oblige ( verb ) = کسی را به انجام ک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

biased: biased ( adj ) = partisan ( adj ) ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

gratification: gratification ( noun ) =ارضا، رضایت ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in conformity with: in conformity with = این اصطلاح به ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

around: around ( adv ) = approximately ( ad ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

discernible: discernible ( adj ) = قابل تشخیص، ق ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

variety: variety ( noun ) = تنوع، گستره، طیف ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

suspect: suspect ( verb ) =مشکوک بودن، شک دا ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cohesive: cohesive ( adj ) = منسجم، یکپارچه، ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cynicism: منفی بافی، بدبینی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

radiation: radiation ( noun ) = تشعشع، تابش، پ ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

striking: striking ( adj ) = قابل توجه، موثر، ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

preconception: preconception ( noun ) = تعصب، پیش ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

interpret: interpret ( verb ) = تفسیر کردن، تع ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

recovery: recovery ( noun ) = واحد مراقبت پس ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

irritating: irritating ( adj ) = aggravating ( ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

satisfying: satisfying ( adj ) = gratifying ( a ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

initiate: initiate ( verb ) = شروع کردن، آغاز ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

phenomenal: phenomenal ( adj ) = exceptional ( ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

got a point: اصطلاح هست به معنای اینکه حق با طرف ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

partially: partially ( adv ) = به طور نسبی، تا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

profound: profound ( adj ) = عمیق، عمقی، اساس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

evade: evade ( verb ) = elude ( verb ) به ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

discern: discern ( verb ) = تشخیص دادن، پی ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

outdated: outdated ( adj ) = obsolete ( adj ) ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

generate: generate ( verb ) = trigger ( verb ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

instantaneous: واکنش آنها فوری بود.

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

story: story ( noun ) = account ( noun ) ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

as opposed to: as opposed to = rather than به معن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

halt: halt ( verb ) =متوقف کردن، ایستادن، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

improper: improper ( adj ) =ناشایست، غیراخلاق ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

revival: revival ( noun ) = بهبودی، تقویت، ش ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reaction: reaction ( noun ) = واکنش، عکس العم ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reluctant: reluctant ( adj ) = بی میل، بیزار، ...

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rhythm: پزشک به ضربان قلب بیمار گوش داد.

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scenic: این کتاب شامل بیش از پنجاه منظره تم ...

١١ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fresh: این واقعاً ایده نویی ( جدیدی ) است!

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

selection: انتخاب کراوات او برایِ کار همیشه با ...

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

confidant: خواهرش معتمد ( راز نگه دار ) او بود ...

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

evoke: موسیقی در این گذرگاه آرام تصاویری ا ...

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

evoke: تدریس او خلاقیت دانشجویانش را برانگ ...

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inordinate: هیچ کس در تیم نمی تواند خواسته های ...

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intention: او به قصد تحصیل در رشته زیست شناسی ...

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

absurd: برای اکثر مردم قرن پانزدهم تصور این ...

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

culminate: این جشن با آتش بازی به اوج خود خواه ...

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

culminate: مذاکرات طولانی در نهایت به یک معاهد ...

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fallacious: متأسفانه مبنای مقاله خود را بر اساس ...

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coherence: شیوایی سخنرانی های وی یادداشت بردار ...

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conspicuous: در مراسم خاکسپاری این مرد فقدان احس ...

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

report: من در مورد این موضوع تحقیق خوبی انج ...

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

report: آیا گزارش اخبار شب گذشته را شنیدید؟

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exhaustive: این لیست به هیچ وجه جامع نیست.

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

extend: شما باید این پاراگراف را با افزودن ...

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

extend: هتل آنقدر فوق العاده بود که تصمیم گ ...

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

extension: دانش آموزان از تمدید این دوره بدشان ...

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

extension: توسعه مترو چندین ماه به طول خواهد ا ...

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prediction: زمین شناسان روز به روز ( بیش از پیش ...

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aversion: او از سبک اپرا متنفر است ، بنابراین ...

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

defy: من جرات نمی کردم از معلمانم سرپیچی ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

высокий: بلند، قد بلند، بالا، برتر ↓ высоки ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

остаться: ماندن ( مثل به ارث ماندن، جا ماندن، ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

came out: اکران شدن ، منتشر شدن، بیرون آمدن م ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

выйти: خارج شدن، بیرون رفتن، در مورد جزر و ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

проблема: مشکل، مسئله، موضوع ↓ проблема pron ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

начать: شروع کردن، آغاز کردن، راه اندازی کر ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

хороший: خوب، عالی، زیبا، بزرگ، در اصطلاحات ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

час: زمان، ساعت ↓ час Pronunciation: [ ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

сегодня: امروز ↓ сегодня تلفظ [see - VOHD ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

право: راست، درست، حق، گواهینامه ↓ право ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

главный: عمده، اصلی، ارشد، سر ( مثل سر پزشک ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

решение: راه حل، تصمیم، نتیجه گیری ↓ решен ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

увидеть: دیدن، ناگهانی دیدن ↓ увидеть, виде ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

казиться: به نظر رسیدن، نمود پیدا کردن، تصور ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aptness: aptness ( noun ) = شایستگی، لیاقت/ص ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

demonstration: demonstration ( noun ) = ابراز، بیا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

demonstrate: demonstrate ( verb ) = اثبات کردن ( ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

involuntary unemployment: بیکاری ناخواسته، بیکاری غیر ارادی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

part time employee: کارگران نیمه وقت ( کسانی که نمی توا ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

involuntary part time: شاغلان پاره وقت اجباری به افرادی شا ...

١١ ماه پیش

مدال‌های موسی