
مصطفی نوروزی
دیکشنری
٥
امتیاز در دیکشنری
٢٦٠
رتبه در دیکشنری
٥,٥٨٠
لایک
٢٩
دیسلایک
١٥
پیشنهادهای برتر
١ سال پیش
٥
نقش بازی کردن، ظاهرا قبول کردن she felt that she had to play along or risk losing her job. او حس کرد که یا بایددر ظاهر ( به پیشنهادی ) قبول کند ویا ...
١ سال پیش
٣
احساساتی عمل کردن ( خارج از کنترلنه منطقی عملکردن )
١ سال پیش
٢
اعتراض مدنی
١ سال پیش
٢
زیر نظر گرفتن the police have been skating out the club for weeks.
١ سال پیش
١
از وقت و فرصتت استفاده کن
ترجمههای برتر
١ سال پیش
The employees complained that the cafeteria food lacked variety.
٨
کارمندان از اینکه رستوران غذاهای متنوعی ندارد ، شاکی بودند.
١ سال پیش
She was running to catch a red-eye to New York.
٢
او عجله داشت تا به پرواز شبانه به مقصد نیویورک برسد.
١ سال پیش
His performance yesterday was his swan song as an actor.
١
نمایش دیروز او آخرین اثر هنری او بعنوان یک هنرپیشه بود.
١ سال پیش
Joe gave Sue a snow job and she believed every word of it.
-٢
جو به سو یک سنبل کاری ارایه داد و معتقد بود که چیزی از قلم نیفتاده است.
١ سال پیش
Anybody who enjoys this is a masochist.
-٦
هر کس از این موضوع لذت ببرد یک فرد مبتلا به سادیسم است.
سوالهای برتر
پاسخی موجود نیست.
پاسخهای برتر
پاسخی موجود نیست.