پیشنهادهای محمد رومزی (٥٠٣)
متجاهر
بلیط بخت آزمایی
حساب بردن
حال بهم زن
چک کردن بررسی دقیق جهت پیدا کردن خطا ، ایراد یا اشکال
سفارشِ کسی را کردن سفارش کسی را به فرد دیگری کردن
علاقه مند شدن علاقه پیدا کردن
برتری تعالی
شمشیر دو لبه
اگر لطف کنید. . . ( برای درخواست مودبانه )
مدیر بازرگانی
لیست قهرمانان ( مثلا اسامی تیم هایی که در ادوار مختلف در یک جام قهرمان شده اند ) *اسم افراد ( قهرمان ) هم میتونه باشه *
Elaborate
بی مسئولیت خنگ
کارشناس هواشناسی
به احتمال زیاد
ابهام
*اختلاف نظر داشتن با کسی * They were often at odds آنها اغلب با هم اختلاف نظر داشتند
بی شوق بی ذوق بدون شور و حرارت
برانگیخته تحریک شده
خصوصی سازی
به بیان دیگر زمانی استفاده می شود که می خواهید چیزی را به شکل دیگری توضیح دهید تا فهم آن ساده تر شود.
حرف گوش کن
کی بدش میاد؟ کی خوشش نمیاد؟
نوع دوستی بشر دوستی انسان دوستی
داشتنِ انتخاب
قانع شدم راضی شدم اکی، قبوله
غیر عادی بودن عجیب بودن
خوش مشربی
هیئت بازبینی ( بازنگری ) هیئت نظارت ( سرپرستی )
ناوگروه
غیر امانی غیر حضانتی
در مورد اسلحه ( به طرف کسی نشان گرفتن ) اسلحه کشیدن Don't wave your gun about
خلافکار
ترسو بی جربزه بی دل و جرات بی خ. ا. ی. ه
کنار گذاشتن ترک کردن وِل کردن
هم آوا از نظر ظاهر متفاوت ولی در تلفظ یکسان
از نظر هندسی
پیش بینی نشده ( adj )
یهودی گرایی یهودیت
اظهار نظر جالب ( خنده دار ) و یک خطی در سینما و تلویزیون : دیالوگی کوتاه که طعنه آمیز و خنده دار باشد
از عرش به فرش رسیده تاج از سر افتاده
در همین حال ( زمان )
میزان یا مقدار فروش پیش بینی شده
( از کسی ) حساب بُردن He was in awe of his father when he was a child. وقتی بچه بود از پدرش حساب می برد.
به حساب آمدن ( از نظر ارزش )
بیمارِ روانی
متقارن
جامه ی عمل پوشاندن
تزویر