پیشنهاد
٥

فراموشکار بودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

تخمک گذاری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

بدون غرض ورزی

پیشنهاد
١٥

هیچ چیز بی دلیل نیست . . .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

پیگیری ، پیگیر بودن ممارست ( در انجام کاری )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

شکلات تخته ای به زنی که پوست تیره ی جذابی داره هم میگن I saw a fine chocolate bar walking down the street

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

قسم دادن ( به مقدسات )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

n : نفاق ، اختلاف ، مخالفت ( عقیدتی و مذهبی )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

متمایل به گرایش داشتن به علاقه مند به

پیشنهاد
٢٥

رگ خواب کسی رو داشتن قلق کسی رو دونستن She has a way with john. she can get him to do anything.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

تا آنجا که به طوری که

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

دست نخورده واضح ، شفاف

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

به درستی به شکلی توجیه پذیر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

توجیه پذیر بودن قابل دفاع بودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

ظالمانه زورگویانه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

غیر قابل توجیه

پیشنهاد
١

علاقه به وجود آوردن در کسی. علاقه مند کردنِ کسی. معنی جمله ی بالا میشه : او واقعا در مشتری هاش علاقه بوجود میاره ( یعنی باعث میشه خرید کنن ( با بوج ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

خلافکار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

پرطرفدار یا محبوب بودن بینِ. . . مثلا prof. stan is not popular with students پروفسور استن در بین دانشجوها محبوبیتی نداره.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

علاقه مند شدن علاقه پیدا کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

دستمال کاغذی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

بیشترِ

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

نصفه نیمه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

محافظت شده Rockwood conservation area منطقه ی محافظت شده ی راکوود

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

خبرگان

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

{ به طور موقت }: جای کسی را پر کردن ، جایگزین کسی شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

ژنتیکی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

مقاوم در برابر آفت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

Accomplice

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

کثیف مملو از آشغال پر از زباله

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

به شدت بی اندازه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

فارسی زبان

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

افراط کردن زیاده روی کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

کنجکاو کننده ، جذب کننده ، گیرا ( مثل کتاب ، فیلم یا سریالی که از ابتدا شما رو کنجکاو میکنه و شما رو مجبور میکنه تا آخر داستان پیش برین )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

تحریک کننده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

بر خلافِ

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

حماقت محض

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

Beautify زیبا کردن قشنگ کردن مزین کردن زینت دادن رنگ و لعاب دادن ( به چیزی )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

به اشتباه با گمراهی ( انحراف یا اشتباه )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

به اشتباه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

گمراه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

مربوط به ترکیب قرار گرفتن آرایشی ( مربوط به آرایش قرار گرفتن ) ترکیبی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

تصمیم اتخاذ کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

اهمیت معناداری با معنی بودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

مسئول انتخاب وسایلِ صحنه فیلمبرداری ( کسی که وسایل استفاده شده در فیلمبرداری را انتخاب میکند. )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣١

سوسول بچه سوسول تیتیش مامانی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

( از کسی ) حساب بُردن He was in awe of his father when he was a child. وقتی بچه بود از پدرش حساب می برد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

حساب بردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

در باغِ سبز به کسی نشان دادن به طمع انداختن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

۱ ) گاز دار بودن ( نوشیدنی ) ۲ ) هیجان ، سرزندگی