پیشنهاد‌های محمد تقوى رفستجاني (١٨)

بازدید
١٢
تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

فراخی، میدان

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

با هم گفتگو کردن ، رویا رو سخنگفتن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧

زنّار ، بت زنّار بستن ، بت پرستیدن بت اینجا مظهر عشق است و وحدت بود زنّار بستن عقد خدمت شیخ محمود شبسترى

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

قَرْن:شاخ گاو، سده قَرَن:ریسمانی که با آن دو شتر را ببندند، تیر و پیکان قِرْن:نظیر، مانند

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

دمان ( بفتح دال ) :دمنده، غرنده، خروشنده، شتابان، مست، خشمناک

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

تل، پشته

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

پرهیز کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

بفتح میم و ها وتشدید با بمعناى جاى وزیدن باد، جهت وزیدن باد

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

بفتح قاف و تشدید لام بمعناى حیله گر ، رند ، بی چیز و بفتح قاف بمعنای خرد و پست

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

١ - مرى یا esophagus لوله ای است که دهان را به معده وصل میکند. ۲ - مری به معنای ستیز و جدال است. شرح این را گفتمی من از مِری لیک ترسم تا نلغزد خاطر ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

آزرده خاطر کردی رنجاندی گرت به گوشه چشمی نظر بود به اسیران دوای درد من اول که بی گناه بخستی سعدی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

گم

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

نتوانست

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

خرّمی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

گذرگاه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

بوالهرب بمعناى عامل زدودن ظلمتهای هستی است. بیت بالا که از مثنوی است بصورت زیر اصلاح شود: خواند مزّمّل نبی را زان سبب که برون آی از گلیم اى بوالهرب ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

به معنی مظهر و تجلی گاه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

به فتح خ و سکون ی بمعنای دانه عرق که بر جبین می نشیند.