
محدثه فرومدی
سرآغاز هر نامه نام خداست، که بینام او نامه یکسر خطاست
لیسانس مترجمی از دانشگاه پیامنور (با معدل ۱۷)، مترجم دو کتاب نظامهای بقا و شهرهای فوقالعاده (در دست چاپ)
سعی کردهام فقط معانی جدید را به این فرهنگ اضافه کنم؛ از دوستان هم خواهش دارم از درج معانی تکراری خودداری کنند. سپاس
راه ارتباطی من، تلگرام: mohadeseh_psy@
دیکشنری
پیشنهادهای برتر
به تبع آن ( نه به طبع آن، ت دو نقطه درسته نه ط دسته دار )
دخیل در، مشمول، گرفتار در، مشغول به، مرتبط با، مربوط به، در ارتباط با، در رابطه با، وابسته به، نقش داشتن در
امور، کارها، اقلام، لوازم، وسایل، موجودات، موضوعات، مقولات، موارد، وقایع، پدیده ها
چشمگیر، شایان توجه، قابل ملاحظه، آشکار، مشهود، هویدا، واضح، نمایان، بارز
the former = اولی، مورد اول، مورد سابق، مورد سابق الذکر the latter = دومی، مورد دوم، مورد آخر، مورد اخیر، مورد اخیرالذکر
ترجمههای برتر
او مسافت را به دقت اندازه گرفت؛او فاصله را دقیقا براورد کرد؛او اندازه گیری دقیقی از فاصله به عمل آورد.
نسل مادربزرگم تلویزیون نداشتند.