
سرآغاز هر نامه نام خداست
که بی نام او نامه یکسر خطاست
لیسانس مترجمی از دانشگاه پیام نور ( با معدل ۱۷ )
مترجم دو کتاب نظام های بقا و شهرهای فوق العاده ( در دست چاپ )
سعی کرده ام فقط معانی جدید را به این فرهنگ اضافه کنم؛ از دوستان هم خواهش دارم از درج معانی تکراری خودداری کنند. سپاس
references٢٠:٤٨ - ١٣٩٩/٠٤/٢٢منابع، مآخذ
گزارش14 | 1
spillovers٢٠:١٤ - ١٣٩٩/٠٤/٢٢عواقب، تبعات، عوارض، پیامدها
گزارش0 | 0
adapted١٩:٤٦ - ١٣٩٩/٠٤/٢٢مطابق
گزارش9 | 1
backed by١٩:٣٧ - ١٣٩٩/٠٤/٢٢تحت حمایت
گزارش2 | 0
even though١٩:٣٠ - ١٣٩٩/٠٤/٢٢هر چند که، اگرچه که
گزارش28 | 1
meso١٩:٠٣ - ١٣٩٩/٠٤/٢٢متوسط
گزارش16 | 1
consume١٨:٥٩ - ١٣٩٩/٠٤/٢٢به مصرف رساندن
گزارش14 | 1
affected by١٦:٤٨ - ١٣٩٩/٠٤/٢٢تحت تاثیر، دستخوش، دچار، گرفتار
گزارش9 | 0
aiming١٦:٤٣ - ١٣٩٩/٠٤/٢٢نشانه گیری
گزارش16 | 0
widening١٥:١٦ - ١٣٩٩/٠٤/٢٢عریض سازی
گزارش5 | 1
widen١٥:١٦ - ١٣٩٩/٠٤/٢٢عریض سازی
گزارش2 | 0
grain١٣:٥٦ - ١٣٩٩/٠٤/٢٢the way in which the lines of fibre run in wood, leather etc جهت لایه ها و نقش و نگار
گزارش7 | 1
living١٢:٤٢ - ١٣٩٩/٠٤/٢٢ساکن
گزارش9 | 1
malls١٢:٣١ - ١٣٩٩/٠٤/٢٢پاساژها
گزارش7 | 0
districts١٢:٢٩ - ١٣٩٩/٠٤/٢٢مناطق، نواحی، حوزه ها
گزارش18 | 0
trade off١١:٢٩ - ١٣٩٩/٠٤/٢٢compromise =
گزارش7 | 0
located in١٣:٣٢ - ١٣٩٩/٠٤/٢١واقع/مستقر در
گزارش2 | 0
well studied١٣:٠٣ - ١٣٩٩/٠٤/٢١به خوبی مطالعه شده، نیک مطالعه شده است
گزارش2 | 0
adjust١٣:٠٠ - ١٣٩٩/٠٤/٢١منطبق کردن، مطابقت دادن
گزارش18 | 1
in use١١:٠٤ - ١٣٩٩/٠٤/٢١در حال مصرف
گزارش5 | 0
reverse٢١:٠٧ - ١٣٩٩/٠٤/٢٠معکوس سازی
گزارش9 | 1
limited٢٠:١٣ - ١٣٩٩/٠٤/٢٠ناچیز
گزارش37 | 0
lie in١٩:٤١ - ١٣٩٩/٠٤/٢٠خوابیدن در
گزارش5 | 0
most effective١٨:٠٤ - ١٣٩٩/٠٤/٢٠موثرترین، دارای بیشترین تاثیر، موثرتر از همه
گزارش5 | 0
versus١٧:٥٤ - ١٣٩٩/٠٤/٢٠و در مقابل، یا در مقابل، و یا در مقابل
گزارش7 | 1
disentangle١٧:٤٩ - ١٣٩٩/٠٤/٢٠مرتب سازی، منظم سازی، جداسازی
گزارش9 | 0
will١٧:٤٧ - ١٣٩٩/٠٤/٢٠گاهی می توان زمان آینده را در زبان فارسی با زمان حال ترجمه کرد: when will you go کی می روی ( به جای کی خواهی رفت ) گاهی هم با استفاده از فعل خواستن ...
گزارش28 | 1