maim١٥:١٥ - ١٤٠١/٠٧/١٤مثله کردن، معلول کردن، علیل کردن
گزارش0 | 0
bonanza١٥:١٤ - ١٤٠١/٠٧/١٤چیز پولساز، منبع درآمد مهم، مرغ تخم طلا، ثروت یا گنج بادآورده، فرصت طلایی
گزارش5 | 0
machismo١٥:١٣ - ١٤٠١/٠٧/١٤قلدر مآبی - جاهل بازی، مردسالاری، لاف مردانگی زدن، قدرت نمایی
گزارش2 | 0
postprandial١٥:١٢ - ١٤٠١/٠٧/١٤]گفتگو، خواب. . . . ] بعد از صرف شام
گزارش0 | 0
get stuff١٥:٠٧ - ١٤٠١/٠٧/١٤گمشو - برو پی کارت - خدا روزیت رو جای دیگه بده
گزارش0 | 0
comes across١١:١٥ - ١٤٠٠/١٢/٠٤روبرو شدن - مواجه شدن
گزارش0 | 0
outcry١٣:٠٣ - ١٤٠٠/١٢/٠٣جیغ
گزارش0 | 0
during٢١:٢٩ - ١٤٠٠/١١/٢٣در خلال
گزارش9 | 1
excessive١٦:٠٩ - ١٤٠٠/١١/٢٢مازاد - مازادین
گزارش0 | 1
captor١٢:٤٦ - ١٤٠٠/١١/١٦اسارت گر
گزارش0 | 0
sanction١١:٣٤ - ١٤٠٠/١١/١٥ضمانت
گزارش0 | 0
strikes me١١:٠٥ - ١٤٠٠/١١/٠٧به یاد انداختن
گزارش0 | 0
personify١٠:٥٠ - ١٤٠٠/١١/٠٧شخصیت پردازی
گزارش7 | 0
comment١٧:٢٨ - ١٤٠٠/١١/٠٢حاشیه
گزارش0 | 1
vaunt١٠:٤١ - ١٤٠٠/١١/٠٢خودستایانه
گزارش2 | 1
raw١٤:٠٥ - ١٤٠٠/١١/٠١خشونت - زمختی
گزارش0 | 0
regarded as١٠:١٠ - ١٤٠٠/١٠/٢٩مورد توجه قرار گرفتن
گزارش2 | 0
laid out١٠:٣٤ - ١٤٠٠/١٠/٢٨قرار گرفته
گزارش7 | 0
put it١١:٠٦ - ١٤٠٠/١٠/٢٥قول - بیان - گفته
گزارش7 | 1
provided١٨:١٢ - ١٤٠٠/١٠/٢٢مشروط بر اینکه
گزارش2 | 0
immerse١٥:٢٨ - ١٤٠٠/١٠/١٦مملو
گزارش0 | 0
wittily١٤:١٢ - ١٤٠٠/١٠/١٦هوشمندانه
گزارش2 | 1
unabashed١٤:٤٤ - ١٤٠٠/١٠/١٤بی شرمانه
گزارش0 | 1
philander١٣:٢٦ - ١٤٠٠/١٠/١٣فاسق گری
گزارش0 | 1
qua٢١:٢٢ - ١٤٠٠/١٠/٠٩به عنوان
گزارش2 | 0
undoing١١:١٢ - ١٤٠٠/٠٩/٣٠فروپاشی
گزارش14 | 0
redouble٢١:٥٣ - ١٤٠٠/٠٩/٢٦مضاعف - تکرار کردن
گزارش2 | 0
realise٢١:٣٩ - ١٤٠٠/٠٩/٢٥اشاره کردن
گزارش0 | 1
bizarre٢٠:٤٧ - ١٤٠٠/٠٩/٢٤"هوسناک" هم معنی میده
گزارش2 | 1
drawing١٣:١٣ - ١٤٠٠/٠٩/١٣برداشت This drawing reflects faithfully a central aspect of the film این برداشت، به وضوح جنبه مرکزی فیلم را نشان می دهد
گزارش2 | 1
bead١١:٥١ - ١٤٠٠/٠٨/٠٦براده
گزارش2 | 0
nose cone١١:٤٤ - ١٤٠٠/٠٨/٠٦کلاهک ( موشک - فضاپیما - . . . . . )
گزارش0 | 0