⬆
برای انتخاب دیکشنری یا لغتنامه، اینجا را کلیک کنید.
< مترجم
Mobina javaheri
مبینا جواهری هستم .<br>کلاس هشتم.<br>تا سه ماه دیگه آیلتس میگیرم.<br>سعی میکنم هر روز کلمات جدید را برای شما به اشتراک بگذارم.<br>از کپی این کلمات برای پیشنهادات خود لطفاً خودداری کنید.<br>با تشکر و آرزوی موفقیت:)
فهرست واژه ها و پیشنهادهای نوشته شده
واژه
نوشتار
1
interior
داخلی
١٣٩٩/٠٥/٠٣
10
|
1
2
lonely
تنهایی
١٣٩٩/٠٥/٠٣
13
|
1
3
definitely
قطعاً، به قطع
١٣٩٩/٠٥/٠٣
8
|
2
4
restates
دوباره بیان کردن، دوباره ذکر کردن
١٣٩٩/٠٥/٠٣
6
|
1
5
independent
مستقل
١٣٩٩/٠٥/٠٣
6
|
1
6
introductory
مقدماتی
١٣٩٩/٠٥/٠٣
6
|
1
7
observations
مشاهدات
١٣٩٩/٠٥/٠٣
13
|
1
8
presents
It presents the writer's feelings.
او (آن) بیان میکند (نشان میدهد) احساسات نویسنده را.
همانطور که میدانیم presentation یعنس سخنرانی کرد ...
١٣٩٩/٠٤/٢٩
19
|
1
9
pressure
فشار
١٣٩٩/٠٤/٢٩
13
|
1
10
fluently
به صورت روان
١٣٩٩/٠٤/٢٩
15
|
1
11
shrinking
کاهش یافتن
آب رفتن
١٣٩٩/٠٤/٢٩
10
|
1
12
intolerant
بی گذشت
بی صبر
١٣٩٩/٠٤/٢٩
21
|
1
13
tolerant
باگذشت
صبور
شکیبا
١٣٩٩/٠٤/٢٩
13
|
1
14
irresponsible
وظیفه نشناس
بی مسئولیت
١٣٩٩/٠٤/٢٩
13
|
1
15
responsible
وظیفه شناس
مسئولیت دار
عهده دار
١٣٩٩/٠٤/٢٩
10
|
1
16
improper
نامناسب
ناشایست
١٣٩٩/٠٤/٢٩
8
|
1
17
proper
مناسب
شایست
١٣٩٩/٠٤/٢٩
13
|
1
18
illogical
غیر منطقی
١٣٩٩/٠٤/٢٩
4
|
1
19
mature
بالغ
باتجربه
١٣٩٩/٠٤/٢٩
17
|
1
20
logical
منطقی
١٣٩٩/٠٤/٢٩
15
|
1
21
thrown away
این کلمه مربوط به گذشته است پس:
دور ریخته شده:thrown away
١٣٩٩/٠٤/٢٥
6
|
1
22
thrown away
دور ریختن
١٣٩٩/٠٤/٢٥
10
|
1
23
less fortunate
کم شانس
١٣٩٩/٠٤/٢٥
13
|
1
24
country
کشور
١٣٩٩/٠٤/٢٥
6
|
1
25
the country
ییلاق، روستا، محل خوش آب و هوا
١٣٩٩/٠٤/٢٥
8
|
1
26
high paying
پر درامد
١٣٩٩/٠٤/٢٥
8
|
1
27
possession
مالکیت
١٣٩٩/٠٤/٢٥
6
|
1
28
devoting
وقف کردن، اختصاص دادن
١٣٩٩/٠٤/٢٥
8
|
1
29
required
اجباری
١٣٩٩/٠٤/٢٥
15
|
1
30
optional
اختیاری
١٣٩٩/٠٤/٢٥
8
|
1
31
decisive
قطعی
١٣٩٩/٠٤/٢٤
10
|
1
32
indecisive
دو دِل
ناقاطع
١٣٩٩/٠٤/٢٤
15
|
1
33
consistent
سازگار
استوار
نا متناقض
١٣٩٩/٠٤/٢٤
6
|
1
34
inconsistent
متناقض
ناسازگار
١٣٩٩/٠٤/٢٤
6
|
1
35
inconsiderate
بی فکر
بی ملاحظه
١٣٩٩/٠٤/٢٤
4
|
1
36
considerate
با فکر
با ملاحظه
١٣٩٩/٠٤/٢٤
10
|
1
37
will
will) refers to future )
for example : she will be successful
کلمه will بر زمان آینده دلالت دارد.
برای مثال : او (زن) موفق خواهد شد.
١٣٩٩/٠٤/٢١
23
|
1
38
frenzy
شور و هیجان
١٣٩٩/٠٤/٢١
15
|
1
39
widely
به طور گسترده
١٣٩٩/٠٤/٢١
13
|
1
40
matter
اهمیت
١٣٩٩/٠٤/٢١
8
|
1
41
stumbled
به طور اتفاقی برخورد کردن با چیزی
١٣٩٩/٠٤/٢١
25
|
1
42
myth
افسانه
١٣٩٩/٠٤/٢١
17
|
2
43
legend
افسانه
١٣٩٩/٠٤/٢١
13
|
1
44
fiction
افسانه
١٣٩٩/٠٤/٢١
10
|
1
45
into
علاقه مند بودن به چیزی
عاشق چیزی بودن
١٣٩٩/٠٤/١٧
21
|
1
46
I'm into tennis
من علاقه مند به بازی تنیس هستم.
١٣٩٩/٠٤/١٧
10
|
1
47
مادی
Mater
١٣٩٩/٠٤/١٧
17
|
1
48
advice
توصیه
نصیحت
پند
مطلب آموزنده
مشاوره
١٣٩٩/٠٤/١٧
19
|
1
49
failure
باخت
شکست
عدم موفقیت
١٣٩٩/٠٤/١٧
13
|
1
50
dream
خواب
خیال
رویا
آرزو
آرمان(آرزو)
١٣٩٩/٠٤/١٧
17
|
1
1
2
<