پیشنهادهای مهرداد تویسرکانی (٣٦)
تو باید بهتر از هر کسی بدانی که. . .
( واژگان نظامی ) سَرپُل. منطقه ای اشغال شده از ساحل رودخانه یا دریا در خاک دشمن تا برای پیاده کردن نیرو به هدف پیشروی و عملیات نظامی آینده استفاده شو ...
شامپو، نرم کننده، حالت دهنده، و هر نوع شوینده و محصول شیمیایی ویژهٔ نظافت، ترمیم، و آرابش موی سر.
نیروی دریایی: اتاق اداری و دفتر ناخدای کشتی
واژگان دریانوردی: موتورخانهٔ کشتی
فرمان را اجرا نکن، دست نگه دار ( دستوری بر ای پیشگیری فوری از اجرای یک فرمان نظامی. امکان دارد از سوی یک افسر مادون برای لغو دستور مافوق هم ابلاغ شود ...
حفاظ در
حفاظ پنجره
Window Grill
( علمی تخیّلی ) سرعت خمش، سرعت بالای نور یکی از مفاهیم فرنچایز �سفر ستاره ای� ( پیشتازان فضا ) . سرعت خمش از ۱ تا ۱۰ درجه بندی می شود. سرعت خمش ۱ برا ...
اسکرچ برد قطعه ای مقوّا است که یک طرفش به شیوه ای خاص با لایه ای از گچ سفیدِ سفت پوشیده شده. ابتدا لایه ی نازکی از مرکّب مشکی را با غلطک روی گچ می ما ...
بر چیزی یا کسی سلطه داشتن؛ مهار کسی را در دست داشتن؛ بر ذهن کسی چیره شدن
( در گاوبازی ) دستیار ماتادور. کسی که وظیفه دارددر صورت نیاز لوازمی مثل پارچهٔ سرخ یدک، شمشیر، یا نیزه را به او برساند.
کنایه از بی هیچ اثری ناپدیدشدن. این اصطلاح ابداع جاناتان سوئیفت است و نخستین بار در رمان نامدار او ، �سفرنامهٔ گالیور� استفاده شده.
( در ادبیات علمی تخیّلی ) خارجی، اجنبی، کسی که اهل سیّارهٔ دیگری باشد.
حفاظ دسته، محافظ دستهٔ شمشیر یا خنجر که به عنوان سپر دست مبارز عمل می کند.
سپیده دم، سحرگاه، زمان روشن شدن افق پیش از طلوع خورشید
با پوزش، لازم به تذکّر است که در نگارش املای انگلیسی واژه مرتکب خطا شدم. Dawnbreak صحیح است.
سپیده دم، سحرگاه، زمان روشن شدن افق پیش از طلوع خورشید
شبکهٔ اعصاب
ریزگَرد
ریزگَرد. ( به طور دقیق تر، Gossamer Powder. )
نشئه، تحت تأثیر مخدّر
کسی که کنار یک جمع به تماشا می ایستد ( مثل کسی که در یک مهمانی گوشه گیر ی می کند. )
سامانه ی استارت موتور جت
بوته ی قطران
پیچَند
توفند
نورشمشیر
سیّاره شناس
تنظیمات ( به خصوص در مورد نرم افزار یا سخت افزارهایی که با نرم افزار کار می کنند. )
دارو ساز. شکل لاتین واژه ی �حشّاشین� ( جمع �حشّاش� ) ، تروریست های فدایی حسن صبّاح. ( فداییان حسن صبّاح به این سبب که به تنهایی به مأموریت های خطرناک ...
به اجبار جلای وطن کردن
مطهّر، تطهیر شده
پرتقال کوکی. عنوان یک رمان علمی تخیّلی ناهنجارشهری ( دیستوپیایی یا پادآرمان شهری ) اثر آنتنی بِرجِس.
به معنای طبقه ی اجتماعی هم هست. مثل Working Class ( طبقه ی کارگر ) یا Rulling Class ( طبقه ی حاکم ) .