پیشنهادهای اِم هلیش (١٢)
عمل وظیفه یا مسئولیتی را به کسی محول کردن /سپردن
- انتظار اتفاقی رو داشتن یا اتفاقی را پیش بینی کردن - تو این فعل از قبل میدونی ک ممکنه اتفاق بیفته و خودت رو براش آماده کردی. . .
جامعه یِ , اجتماعِ. . . our community خود کلمه به تنهایی: جامعه , اجتماع community
لباس مخصوص پوشیدن
دلیل
قرار بودن
قرار بودن
کسی را انجام کاری گذاردن ( به کسی اجازه کاری دادن ) my boss lets me go home on Fridays صابکارم جمعه ها میزاره زود برم خونه
بجاش در آخر جمله بعنوان transition به' بجاش' ترجمه میکنیم. Can we make it Friday morning instead? میتونیم صبح جمعه بیایم بجاش؟
مثلا Can you make it on Monday morning, say? میتونی بیای صبح دوشنبه مثلا؟
طاقت آوردن
مایل بودن Do you fancy trying Chinese food tonight? مایلی امشب غذای چینی امتحان کنی؟ اولین پست بنده درسایت باتشکر از آبادیس