مهری مدآبادی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

diverse: چند فرهنگی - چند ملیتی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

challenging: چالش آفرین چالش زا طاقت طلب طاقت فر ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stepping stone: قدم اول - سکوی پرش

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

liquidity: گردش پذیری

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

retreat: خلوت گزیدن

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

feeling: تفاوتِ بین Emotions و Feelings امرو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

click: to click with someone or something ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

experience: چشیدن لمس کردن حس کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

experience: حتی برخی جاها معنی درک کردن هم میده ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

right off the bat: right off the bat از همان ابتدا از ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

urge: شوق وافر نیاز مبرم میل شدید

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dwell on: فکر و ذکر خود را معطوف امری کردن پر ...

١ سال پیش

تکمیل درباره من

-

همه

١ سال پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١ سال پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

so what: خب که چی!

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

so what: خب که چی!

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

writing up: روی کاغذ آوردن مطالب جمع آوری شده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

writing up: روی کاغذ آوردن مطالب جمع آوری شده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

somehow: بنوعی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

consider: تلقی کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hemline: ( لباس ) قد، بلندی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

herd: جماعت، خلق ، دسته

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

herd: جماعت، خلق ، دسته

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

similar: شبیه به هم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on the part of: made or done by

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on the part of: made or done by

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dislodge: از جای برکندن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dislodge: از جای برکندن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

flock: گروهی حرکت کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

flock: گروهی حرکت کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

question at issue: سوال مورد بحث

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

measure: محک زدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

provide: provided that= بشرط اینکه/مشروط بر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

path: بستر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

path: river path در بعضی جاها بستر رودخان ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

vat: بشکه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vat: بشکه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cater: در متون گاهی اوقات در مفهومی منفی ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cater: در متون گاهی اوقات در مفهومی منفی ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cater: زمینه چیزی ( معمولا بد ) فراهم آورد ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

kickback: باز پرداخت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

relation: روابط

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

relation: روابط

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

left alone: به تنهایی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

human condition: احوالات انسانی/ اوضاع بشر/وضع بشر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

human condition: احوالات انسانی/ اوضاع بشر/وضع بشر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

express love: بیان کردن عشق نشان دادن عشق از طرق ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give power: If you allow someone else to cause ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

feeling: تفاوتِ بین Emotions و Feelings امرو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take effort: "making an effort" means that you a ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

set tone: set the tone= to establish a qualit ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

regain power: recoup get back to normal

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tricky: گیج کننده گول زننده

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

مدال‌های مهری مدآبادی