دیکشنری
امتیاز در دیکشنری
٧,١٥٦
رتبه در دیکشنری
٥٧٢
لایک
٧٣٨
دیسلایک
١١٢
جدیدترین پیشنهادها
٣ سال پیش
٥
مترادف 1. �To drop down; fall. یا انداختن میتونه با صدا انداختن هم باشه
٣ سال پیش
٦
هر طور میخواد بشه بشه ( معمولا در گفتن این عبارت شخص از موقعیت پیش اومده رضایت نداره ولی قبول میکنه )
٣ سال پیش
٣
کسی که اشفته یا تنبل و بی برنامست
٣ سال پیش
٤
میشه معنیش کرد مُخِ متخصص در چیزی
٣ سال پیش
١٠
یکی از معانیش رد دادن هست suddenly lose one's self - control. "she claims she snapped after years of violence I snapped من رد دادم یا من قاطی ک ...
جدیدترین ترجمهها
ترجمهای موجود نیست.
جدیدترین پرسشها
پرسشی موجود نیست.
جدیدترین پاسخها
پاسخی موجود نیست.