دیکشنری
امتیاز در دیکشنری
٧٠٨
رتبه در دیکشنری
٣,٨٧٣
لایک
٧١
دیسلایک
١
جدیدترین پیشنهادها
٣ سال پیش
١٧
روی اعصاب کسی راه رفتن _رو مخ بودن _ ( خشمگین کردن she is talking none_stop , its driving me up the wall داره بی وقفه حرف میزنه , خیلی رو مخمه
٣ سال پیش
٤
نا امید شدن _کم علاقه شدن نسبت به چیزی _ people are getting disenchanted with voting مردم دارن نسبت به رای دادن علاقشون رو از دست میدن
٣ سال پیش
٩
1 ) مشروط به _منوط به our success is contingent upon weather. موفقیت ما به وضع هوا بستگی دارد. 2 ) پیمانکار _پیمانکاری unlike employees , conting ...
٣ سال پیش
٢
از خود در آوردن _ابداع کردن concoct an excuse =بهانه تراشیدن I concocted a smart excuse بهانه ای هوشمندانه تراشیدم
٣ سال پیش
٢
به تعویق انداختن _موکول شدن the amendment was tabled پیشنهلد اصلاحی به بعد موکول شد.
جدیدترین ترجمهها
٣ سال پیش
Financing your studies may seem like a tall order, but there is plenty of help available.
٢
تامین مالی مطالعات شما ممکن است کار دشواری به نظر برسد، اما کمک های فراوانی در دسترس است
جدیدترین پرسشها
پرسشی موجود نیست.
جدیدترین پاسخها
پاسخی موجود نیست.