تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- ژکان: ( از خشم یا دلتنگی ) غرغرکنان زیرِ لب

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

به معنای تخم مرغ هم هست: خورش زرده ی خایه دادش نخست بدان داشتش یک زمان تندرست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

The kaleidoscopic weather patterns

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

واسه غذا هم به کار می ره. Succulent dishes.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

در روانشناسی به معنای ویژگی های منفی شخصیتیه.

پیشنهاد
١

to choose someone as the winner of a competition in which everyone has an equal chance of winning, often by taking a name written on a piece of paper ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Something that can be easily carried; like an feasible umbrella. ( You can carry it wherever you go, since it's small and easy to carry. )

پیشنهاد
٦

ازینا تا دلت بخواد برات ریخته.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

شورش رو درآوردن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

شیرینی زندگی، دل خوشی، مایه ی خشنودی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

به احتمال خیلی زیاد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

بیرون آوردن در این جمله: I pulled the magnifying glass out of my pocket.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

برای انجام کاری توقف کردن ( خودرو ) A van drove up to a grocery shop to make a delivery.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

به حروف ربط هم پایه ساز هم میگن. مثل and

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

حواس تون باشه با employee اشتباه نگرین.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

Slackening off:پس روی کردن ( مثلا در درس )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

شخصیت مورسو در کتاب بیگانه نوشته ی آلبر کامو

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

مسخره، مزخرف، بی معنی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

فراخواندن چیزی در ذهن Recent documentaries and news articles reporting on ape language may invoke visions of the classic" planet of the apes" movies.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

یکی از معنی هاش اصلاح کردن یا پوست چیزی مثل جو رو در آوردن میشه. پاک کردن. . . to put a special substance on something or put it through a special p ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

Like clockwork کنایه از اینه که همه چیز خیلی با نظم و برنامه پیش می ره. مثل ساعت. . .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

بیش از اندازه در معرض چیزی قرار گرفتن Industrial noise causes actual damage to the hearing of the laborers who suffer overexposure to loud sounds in ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

قیراندود

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

A room in which sets of harness are cleaned, repaired, and stored.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

به دهقانان یا روستایی های روسی گفته میشه.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

با below اشتباه نگیرین. . .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

چیزی رو به چیزی ربط دادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

نام یک نوع گیاه که شبیه سنگ هست.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

گیر دادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

فضولی کردن سرک کشیدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

فضولی کردن، سرک کشیدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

. To get very angry phrase : If you let it rip, you do something forcefully and without trying to control yourself. [informal]

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

سنگفرش شده ( صفت )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

There is no greater suffering but to dream about avenge and not be able to do it. کینه خواهی کردن ( از )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

خیلی گرسنه. I am famished.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

خیس کردن The gang members doused him with gasoline and set him on fire.