Learner - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

silhouette artist: هنر ساختن تصویر افراد با سایه

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sa allegations: Sexual assault allegations : ادعاها ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lean away: Antonym : lean into

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

unalive: کشتن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cast your vote: رای خود را بدهید

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dui school: Learn about, and take responsibilit ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

first pass the post: The first contestant who reachs the ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

loft apartment: Loft apartments are apartments that ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

plighted lovers: عاشق و معشوقی که در شرایط خیلی بدی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

knock the ball out of the park: Hit the ball out of the park کاری ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hit the ball out of the park: Hit it out of tha park Knock it out ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wine pairing: To drink a special wine with a cert ...

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

reigning champion: قهرمان کنونی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

paper fan: بادبزن کاغذی مثل مدل چینی ژاپنی ها ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

live high off the hog: Live high on the hog لاکچری زندگی ک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

get it through one's head: I got it through my head that my pa ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

reach for the moon: Reach for the moon . Even if you mi ...

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

what possessed you: کار غیر منطقی انجام دادی . چرا اینک ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خرهای خراسان: خرهای خراسان استعاره از مشغول بودن ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

know your onions: Know your stuff be very knowledgea ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

as old as chronos: پدر زئوس مال عهد دقیانوس

١١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

middle east roadmap: Specific plan for peace in the midd ...

١١ ماه پیش

ثبت حداقل ٦٠٠ رای

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

feat of diplomacy: شاهکار دیپلماسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

erupt into applause: فوران تشویق با دست زدن

١١ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

بنظر من رعایت استانداردها و کیفیت ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

break the spell: To bring an end to magic

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fidget spinner: a small toy comprising two or three ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

yod: حرف ی در الفبای عبری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

intrusive r: I saw a cat : برای تلفظ بهتر بین sa ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

soak it up: لذتشو ببر Synonym : soak it in

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

soak it in: لذتشو ببر Synonym : soak it up

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fits like a glove: کاملا اندازه است

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠٠ رای

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oompah loompah: نماد کوتوله بودن - موی سبز

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shoot straight: I gotta shoot this to you straight ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fridge worthy: The term “fridge worthy” typically ...

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wit's end: idiom. to be so worried, confused, ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to the victor go the spoils: The winner gets everything as in ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to the victor belong the spoils: The winner gets everything as in H ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

revelation of mt sinai: خدا در کوه سینا بر موسی ظاهر شد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

forever21: فروشگاه زنجیره ای ارائه لباسهای مد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sitting in a tree kissing: Sitting in a tree kissing lyrics : ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dateable: به درد قرار گذاشتن میخوره

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

macaron: a small round cake with a meringue ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

four alarm fire: serious to the point that it can be ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

treat someone right: to act towards them with respect, k ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rent a cop: noun. ˈrent - ə - ˌk�p. US, often ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

on the wrong foot: I feel like we started off on the w ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

senior prank: شوخی سر کاری و دست انداختن و سر به ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how the heck: لعنتی چگونه . . . . . How the heck ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're the man: کارت درسته

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chik fil a: نام برند ساندویچ جوجه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

star of david: ستاره روی پرچم اسرائیل روی بدن هم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

statement dress: لباسی که بیادموندنیه و سبک خاصی دار ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

clip on bow: پاپیون تزئینی : با گیره به یقه پیرا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to be in dog house: in a bad situation because someone ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

puppy eyes: A facial expression showing credulo ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

word got out: خبر پیچید Word got out about her de ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

getaway driver: راننده آماده فرار از صحنه جرم مراج ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hookey: Play hooky ، Play hookey ، Play t ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

high knees: نوعی ورزش در بدنسازی که یک در میان ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bondsman: Synonym : bondservant

١ سال پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ١٠٠ رای

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

one chip challenge: خوردن یک برگه چیپس خیلی تند به شرطی ...

١ سال پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you mean that: منظورت آن ( اونجوری ) بود

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ball drops: نماد سال نو میلادی در میدان تایمز ن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grubhub: شرکت راهنمای غذاخوری ها و رستورانها

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drop a bomb: خبر ناگهانی و مهمی را دادن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sailor's mouth: The characteristic of regularly usi ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

uba: شبکه خبری در آمریکا . مثل cnn Unit ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

doppler: یک مورد استفاده سونوگرافی داپلر : ب ...

١ سال پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

such a drag: چه خسته کننده و حوصله سربر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hannibal: Hannibal اسم هست و cannibal به معنی ...

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

مدال‌های Learner