
حامد جباری
دربارهی من:
روانشناس و پژوهشگر
دیکشنری
٨٦
٠
امتیاز در دیکشنری
١٣,٥٤٩
رتبه در دیکشنری
٢٦٣
لایک
١,٤٠٥
دیسلایک
٢٨٥
پیشنهادهای برتر
١ ماه پیش
٣
1. سوء استفاده کردن 2. بدرفتاری کردن 3. بددهنی کردن
١ ماه پیش
١
موارد استفاده از the 1. برای یک چیز یا یک شخص معین ( که قبلا برای شنونده در مورد آن صحبت کرده ایم ) I bought a shirt and some pants. The shirt is b ...
١ ماه پیش
١
dismal ( adj ) ( dɪzməl ) =causing or showing sadness, e. g. dismal weather. =not skillful; of very low quality, e. g. The singer gave a dismal perfo ...
١ ماه پیش
١
دچار استرس کردن ( استرس دادن ) دچار استرس شدن ( استرس گرفتن )
١ ماه پیش
١
abandon 1 ( v ) ( əˈb�ndən ) =to leave, e. g. People often simply abandon their pets when they go on vacation. abandoned ( adj ) , abandonment ( n )
ترجمههای برتر
ترجمهای موجود نیست.
سوالهای برتر
پاسخی موجود نیست.
پاسخهای برتر
پاسخی موجود نیست.