تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گیراکی: کشاکی: رباکی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

آفریدن بر وزن آوریدن. آفرنده: خالق، بر وزن آورنده. آفرنداک: خلاق، آنکه بسیار می آفَرَد. آفرنداکی: خلاقیت. [ صیغه ی مبالغه ی نسبی پارسی ]. این واژ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

آفرنداکی: خلاقیت.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

[ ریشیدن: ریشتن ] و [ سریشیدن: سریشتن ] با [ ریزیدن: ریختن ] و [ سریزیدن: سریختن ] فرق دارند. این ها باهم گد و مخلوط شده اند. باز یک روزبخیر فرقش را ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

[دِگریدن: دِگشتن. ] ( کننده کابذر یا مصدر لازمی ) || دگرشن شدن. دگشت کردن. دگشت یافتن. تغییر یافتن. تغییر کردن. تبدیل شدن. آلش شدن. دگرشن: دگشت: تغی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ویرایش می شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ماه ی پوره: یعنی ماه یکه از تابش خورشید پُر شده اد و پوره می درخشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

هِلیدن: هِشتن. ( مص ل، م ) . ۱ - هِلش شدن از هم، هِلا شدن از هم، آزاد شدن از هم. رها شدن از هم، جدا شدن از هم، جدا شدن زن از مرد، طلاق گرفتن زن از ش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

. برای آشنا شدن با پیشوندی سین مصدری نگاهی به هلیدن بیندازید.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

ریشه ای سرشتن: ( ریزیدن: ریختن. ) اگر ما بخواهیم دژ یا ضد این مصدر را بسازیم سپس یک پیشوند سین به آن می افزاییم. چنین: ( سریزیدن: سریختن ) . بدل ...