تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

EDT ( مخفف Eau De Toilette ) ادوتویلت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

EDC ( مخففEau De Cologne ) ادکلن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اینقدر فضول نباش!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

این شکلی How can you not care? چطور میتونی بی تفاوت باشی؟ Like this. این شکلی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چطور میتونی بی تفاوت باشی؟

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

قد علم کردن As they try to escape the city, an unexpected and even more sinister threat grows. همین طور که آن ها سعی می کنند از شهر فرار کنند، تهدی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اتحادی شکستنی ائتلافی ناپایدار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

شکننده، ناپایدار، گسستنی uneasy peace: صلحی شکننده، صلحی ناپایدار ( پیشنهادی احسان )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

منو به حرکت در بیار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

قلق منو میدونی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

داره دیر میشه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

HPC ( مخفف High Performance Computing ) پردازش های فوق سریع فناوری های رایانشی محاسبات با کارایی بالا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

وجدانم آسوده است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

داری خجالتم میدی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تابلو نکن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

عجب تیکه ای! ( پیشنهادی @pesareshaparya )

پیشنهاد
٠

اگر یک بار منو گول زدی، شرم بر تو باد. اگر من را دو بار گول زدی، شرم بر من باد. اگه یه بار گولم بزنی شرم بر تو باد؛ اگه دو بار گولت رو بخورم شرم بر ...

پیشنهاد
٠

صبر ایوب دارم

پیشنهاد
٠

دارى صبرم رو لبریز میکنى

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

صبر و شکیبایى یه ویژگی مثبته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کسانی موفق هستند که شجاعت به خرج دهند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

انسان های قدرتمند هر کاری رو که می خوان قادرن انجام بدن

پیشنهاد
٠

کارى رو که شروع کردى باید به هر قیمتی به پایان برسانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ببخشید اینجا بهم ریخته است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چه حرکت قشنگی زدین.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آدم احمق آدم ابله

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خانم خانما

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بازیابی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نقطه فرار نقطه جابجایی نقطه انتقال نقطه خروجی مکان انتقال گریزگاه اشاره به مکانی که افراد ( نیروهای نظامی یا . . . ) جهت انتقال یا فرار از نقطه ای ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

عجبا!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

درون کاوانه soul - searching trip: سفری درون کاوانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

از همه جا بی خبر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بچرخ په کنار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خیلی تحقیر شدم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زندگیم تموم شده ست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تو نگاه اول دلمو بردی با اولین نگاه دلمو بردی از لحظه ای که دیدمت عاشقت شدم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

عجله برای چیه؟

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آشنا بەنظر میای قیافه ت آشناست آشنا می زنی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نمیشه باهات شوخی کرد جنبه شوخی نداری شوخی سرت نمیشه

پیشنهاد
١

( معنی واژه به واژه ) : کتابُ از روی جلدش قضاوت نکن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دیگه اتفاق نمی افته دیگه تکرار نمیشه

پیشنهاد
٠

بذار باهات روراست باشم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کرسی ژاپنی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نگرفتم چی گفتی. نگرفتم چی شد. متوجه منظورتون نشدم. نفهمیدم چی گفتی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

وجدانم راحته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خورشید شکست ناپذیر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

کدورت هارو کنار بذار. ( پیشنهادی زهرا اسلامی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

لفظ قلم حرف می زنی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بر باد رفتن چیزی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تعقیب کردن دنبال کردن تبعیت کردن اسم: the next person, thing, etc. صفت: next subsequent فعل: to copy to obey; to comply to follow to go after