تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

در فلسفه و منطق: Difference معنی: تمیز، تفاضل، فرق، اختلاف، تفاوت، مابهالتفاوت معانی دیگر: فرور، ناسانی، دگرسانی، ناهمسانی، وابر، توفیر، نابرابری، تم ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

بین حقیقت و ماهیت ، فرقی نیست ، جز از لحاظ وِعاء خارج و وعاء ذهن ( مرحوم سبزواری ، غرر الفرائد ، ص ۲۰ ) وعاء : هست شونده ، جایگاه ، موقعیت ، ظرف

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

Species معنی: قسم، نوع، گونه، انواع معانی دیگر: جور، ( رده بندی زیست شناسی ) گونه، ( مهجور ) ظاهر، شکل خارجی، نما، ( مهجور ) رجوع شود به: specie، ( م ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

Antecedent معادل کلمه ( مقدَّم ) در منطق است اگر زمین ، بین خورشید و ماه واسطه شود ( مقدم ) ، خسوف واقع می شود ( تالی ) مقدم : پیشگام ، پیشرو ، نخس ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

مقدَّم = پیشگام ، نخستین ، دارای تقدم = Antecedent ≠ تالی ( تبعیَّت کننده ، از پی رونده ) مقدم ، بخش اولِ قضیه منطقی است و تالی بخش دوم آن مانند : ه ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

درازمدت ، عارض ، طاری ، گذرا ، روان ، جاری ، غیر مقیم ، گزنده ، مسافر متضاد : ذاتی ، متوطن Extrinsic . Extrinsically طاری به معنی غریب است و به چیز ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

درازمدت ، عارض ، طاری ، گذرا ، روان ، جاری ، غیر مقیم ، گزنده ، مسافر متضاد : ذاتی ، متوطن Extrinsic . Extrinsically طاری به معنی غریب است و به چیز ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

مقوله: جستار ، گفتار ، باب، مبحث ، فصل ، طبقه ، رسته ، دسته ، گفته ، جمع ان مقولات است انگلیسی : Category لاتین: praedicamentum مقوله ، همان محمول ( ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

1. حمل شده ، اِسناد داده شده ، محمول 2. قابل حمل 3. گفته شده ( و بعضی منطقیان و خصوصاً قدما ، محمول در لفظ ، بر موضوع ، مقدم دارند. مثلاً گویند: حیو ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

سُوَر قضیه الفاظی مانند ( هر ، هیچ ، بعض ، پاره ای ) ، که بر سر موضوع قضیه می آید و کمیّت افرادِ موضوع را تعیین می کند. مانند ( هر ) و ( پاره ای ) د ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

عینی ، منسوب به عین ( موضوع ) است. و معنی آن به تمام معانی موضوع تعلق می گیرد Objective فرهنگ فلسفی تألیف جمیل صلیبا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

Equivalency = هم ارزی = تکافو تکافو به معنی تشابه و تساوی بین دو شئ است. مثلاً میگویند تکافوی حدود ، تکافوی حدود ، تکافوی قضایا ، تکافوی فرصت ها و تک ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

در منطق و فلسفه به معنای: ماندگار ( Faculty ) ، قوه و قدرت و استعداد همیشگی ملکه صفتی است که در نفس راسخ شده باشد. یا استعدادی است که در پرتو آن می ت ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

در منطق و فلسفه مَلَکَه یا مَلِکَه = ماندگار ، معادل انگلیسی آن = Faculty همچنین مترادف است با : قوّه ، قدرت و استعداد همیشگی دقت شود ملکه ، با عادت ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

در منطق : همبستگی =Correlation در علوم زیستی ، روانی ، اجتماعی= به معنی ارتباط است و به پیوند بین دو پدیدار که در یک نظام سامان یافته و همزمان تغییر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

تقابل در فلسفه و منطق کلمات و مفاهیم ( تضاد، تناقض، تداخل ) زیر مجموعه کلمه و مفهوم تقابل است لغت انگلیسی تقابل = Opposition و به معنای : تقابل، تضاد ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

آن لئیم است که چیزی دهد و بازستاند جان اگر نیز ستانی ز تو من دل نستانم عماد خراسانی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

ایرادِ همانندِ چیزی ، به شرط آنکه کاملاً شبیه آن نباشد ؛ مانند تقلید طوطی از صداها ، و مانند نقاش که با تصویر محاکات ِِاشیاء میکند و مانند شاعران که ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

تباین با تضاد ، دو مفهوم جدای از هم هستند تضاد مثل سپید و سیاه تباین مانند اختلاف مفهوم کودک انسان و مفهوم توله سگ ؛ یا قاشق چوبی و قاشق استیل ، هرد ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

نِسَبِ اَربع ( نسبت های چهارگانه ) : میان دو کلی ، همواره یکی از این چهار نسبت ، برقرار است 1. تساوی 2. تَبایُن 3. عموم و خصوص مطلق 4. عموم و خصوص مِ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

اصل لغت تواطِیء ، به معنی توافق است کُلی مُتواطِیء ، آن کلی است که ، بر تمام افراد ، یکسان صِدق کند . مثلا لفظ و کلمه ( انسان ) ، بر حسن و آرنولد و ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

دست به یکی مزدن یک دست شدن چند نفر ، بر علیه کسی ، یا به نفع کسی هم داستان شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

نا هم ساز ها ( ناهمسازها ) این کلمه با ( کلمه ضدّ ) متفاوت است نقیض به بودن یا نبودن میپردازد وجود و عدم وجود ، هم زمان نمیتواند باشند انسان نمیتوا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

توضیحات دکتر محمد خوانساری ، کتاب منطق صوری ، جلد یک ، مبحث کلیات خمس

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

لفظِ ( مفارق ) در اصطلاحِ ( عرضِ مفارِق ) به معنی ( جدا ) نیست؛ بلکه به معنی ( جدایی پذیر ) و ( قابل جدا شدن ) است. و در واقع صیغه لیاقت است. و از هم ...