هومن حاجی کریمی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on top of: در کنترل داشتن موقعیت یا آگاه بودن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lay up: سه گام در بسکتبال

٧ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get on: من و خانوده همسرم ( شریک زندگیم ) ت ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

learning curve: the rate of a person's progress in ...

٩ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

amenable: آنها سه فرزند مطیع ( حرف گوش کن ) د ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rest with: مسئولیت یا اجازه ی تصمیم گرفتن داشت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rest with: مسئولیت یا اجازه ی تصمیم گرفتن داشت ...

١٠ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١٠ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

neural underpinnings: پایه های عصبی، شالوده های عصبی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

seize up: گیرپاژ کردن ( موتور )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

seize up: گیرپاژ کردن ( موتور )

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

massed practice: تمرین بی وقفه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

of all stripes: تمامی گونه ها، همه ی انواع در مورد ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

varied practice: تمرین متغییر

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in command: درکنترل داشتن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in command: درکنترل داشتن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bug eyed: دارای چشمان ورقلمبیده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unfold: unfold در مورد داستان به معنای گفته ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stand up: stand up ( to something ) to rema ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

is kept to a minimum: is kept to a minimum: to make somet ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

send a chill up spine: ( از ترس یا هیجان ) لرزه بر اندام ا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

durable learning: یادگیری بادوام

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

judgment: قدرت تشخیص

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lie in: Lie in Something to exist or be fou ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

roof deck: عرشه سقف، سازه ای مانند پارکینگ در ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in the wild: به طور طیعی، در طبیعت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

counting: — and counting used to say that a f ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

consistent with: منطبق با

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lay up: سه گام در بسکتبال

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stump: Stumped از دادن جواب عاجز شدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

errorless: بدون خطا

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

academics: the subjects that you study in high ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

self insight: خودفهمی - خودبینشی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

self insight: خودفهمی - خودبینشی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bide one's time: مترصد زمان مناسب بودن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bide one's time: مترصد زمان مناسب بودن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

as the saying goes: as the maxim goes مترادف آمریکایی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go a long way toward: If you say that something goes a lo ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

part: play a part if something or someone ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tout: بازارگرمی کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tout: بازارگرمی کردن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sheer number: شمار زیادی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sheer number: شمار زیادی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

purveyor: a person who purveys, provides, or ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

setting: تنظیمات

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fireworks: وسایل آتش بازی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gross structure: ساختار ماکروسکوپی در مقابل ساختار م ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in the same spirit: in the same way به روشی مشابه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hippocampus: هیپوکمپ یا اَسبک: قسمتی از دستگاه ک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hippocampus: هیپوکمپ یا اَسبک: قسمتی از دستگاه ک ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on top of the heap: در طبقات بالای جامعه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

potted plant: گیاه گلدانی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

potted plant: گیاه گلدانی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

second nature: طبیعت ثانوی رفتار یا صفتی اکتسابی ک ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cumulative exam: امتحان جامع یعنی از اول تا جایی که ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

learning curve: the rate of a person's progress in ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

learning curve: the rate of a person's progress in ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

play out: ( TRANSITIVE ) if you play out a si ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bring sb on board: to help someone to improve, especia ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

product line: تعداد زیادی محصول که تحت یک نام تجا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

poster board: تخته پوستر، مقوای آگهی

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

amenable: به نظر می رسد که آن آقا خیلی تمایل ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get on: من و خانوده همسرم ( شریک زندگیم ) ت ...

١٠ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

مدال‌های هومن حاجی کریمی