دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
١,٥٤٢
رتبه
رتبه در دیکشنری
١,٩٧٢
لایک
لایک
١٦٨
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٦٩

آبادیس

امتیاز
امتیاز در بپرس
٠
رتبه
رتبه در بپرس
٠
لایک
لایک
٠
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

جدیدترین پیشنهادها

تاریخ
٣ سال پیش
دیدگاه
٠

reduce To become, or to make something weaker کاهش دادن کاستن

تاریخ
٣ سال پیش
دیدگاه
٠

controlled breathing به طور منظم نفس کشیدن

تاریخ
٣ سال پیش
دیدگاه
٠

آرام شدن

تاریخ
٣ سال پیش
دیدگاه
٨

مهار کردن سرکوب کردن فروخوردن

تاریخ
٣ سال پیش
دیدگاه
١

to keep ( a feeling or emotion ) inside instead of expressing it : to hide ( a feeling or emotion )

جدیدترین ترجمه‌ها

تاریخ
٣ سال پیش
متن
It took Charles a long time to cool down after the argument.
دیدگاه
٢

بعد از مشاجره، زمان زیادی طول کشید تا چارلز آرام شود.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
He fanned himself with a newspaper to cool down.
دیدگاه

او خود را با یک روزنامه باد می زد تا خنک شود

جدیدترین پرسش‌ها

پرسشی موجود نیست.

جدیدترین پاسخ‌ها

پاسخی موجود نیست.