پیشنهادهای ایرانی (٣٠)
تظاهر کردن، وانمود کردن، تصور کردن
یک کار ی رو به شکل بیش از حد افراطی انجام دادن
آرام و ریلکس بودن، راحت و خودمانی بودن، راحت و خودمانی برخورد کردن، حالت رسمی و محافظه کارانه را کنار گذاشتن
نتوانستن ( با وجود تلاش )
تقریبا، تا حد زیادی
بررسی کردن ( به منظور مطمئن شدن از اینکه آن چیز درست، قابل قبول و واقعی هست )
بی کیفیت، نا مرغوب ساخته شده، poorly made
امتحان کردن یا تست کردن چیزی یا کاری به منظور فهمیدن مفید یا خوب بودن آن
عالی، بالاترین درجه، شیک
وقت اضافی برای هدر دادن
The majority of= اکثریت ( برای صحبت کردن در مورد هر چیز مشخص و معلوم ) A majority of= بسیاری، زیادی ( برای بطور کلی صحبت کردن در مور هر چیزی )
A majority of= بسیاری، زیادی ( برای بطور کلی صحبت کردن در مور هر چیزی ) The majority of= اکثریت ( برای صحبت کردن در مورد هر چیز مشخص و معلوم )
چی می شه؟
بیش از حد رسمی و شیک و پیک لباس پوشیدن
داستان این . . . چیه؟ ماجرای این . . . چیه؟
لباس پوشیدن ( به صورت غیر رسمی )
به نظر رسیدن، نتوانستن ( با وجود تلاش )
انجام دادن کاری با آسان ترین، سریع ترین و ارزان ترین راه
به ترتیب، پشت سر هم
دور خود چرخیدن
افتخار کردن
نسبت به آن چیزی که انتظار می رفت
اینطور به نظر میرسد، این احساس رو دارد
این جمله برای سرزنش کردن خود استفاده میشود - خودم را سرزنش میکنم، گردنم بشکنه که این کار رو کردم
داستان ماجراجویانه، داستان پر ماجرا
late fee - جیمه دیر کرد، هزینه دیرکرد
بدهکار شدن
پشت گرمی، پشت گرمی داشتن
درگیر درد بودن
کنار زدن، دور کردن، هل دادن