خان زاده - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

commonality: وجه اشتراک

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

herbs: سبزی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

herbs: سبزی

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

give advice: کمک دادن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

give advice: کمک دادن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

platform: سکو ( gate )

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

appetizers: پیش غذا

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

appetizers: پیش غذا

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

main courses: غذای اصلی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

main courses: غذای اصلی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

favouring: طرفدار

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

reached: دست یافتند

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

customs: سنتها

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

proved: اثبات

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

proved: اثبات

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bachelor pad: اصلاح:خونه مجردی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bachelor pad: اصلاح:خونه مجردی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

for shame: اصطلاح:شرم آوره!

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

for shame: اصطلاح:شرم آوره!

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

spoiled: لوس

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

spoiled: لوس

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tell me about it: اصطلاح: آخ گفتی!

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

tell me about it: اصطلاح: آخ گفتی!

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

green plum: گوجه سبز

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

good old days: یادش بخیر

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

good old days: یادش بخیر

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

catfight: اصطلاح:گیس و گیس کشی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

catfight: اصطلاح:گیس و گیس کشی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

what do you do: منظور : شغل شما چیست؟ اما what are ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

person fun: you have a good time with

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

jealous: غیرتی, حسود

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

grades: نمرات، نتیجه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

grades: نمرات، نتیجه

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

commonality: وجه اشتراک

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

commonality: وجه اشتراک

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

involving: مستلزم

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

multiple: متعدد , چند برابر

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

multiple: متعدد , چند برابر

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rainbow: رنگین کمان

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rainbow: رنگین کمان

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

costume party: جشنی است مثل هالوین که همه لباس های ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

costume party: جشنی است مثل هالوین که همه لباس های ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

bill: bill=british english صورت حساب

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bare feet: پای برهنه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bare feet: پای برهنه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

بوروکراسی: بوروکراسی = بورو ( به معنای اداره و ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

treating: برخورد

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

imigration: مهاجرت داخلی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mass: دسته جمعی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

monogamous: تک همسری

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

monogamous: تک همسری

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

object pronoun: ضمیر مفعولی ( مثل:me, her, there. . ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

object pronoun: ضمیر مفعولی ( مثل:me, her, there. . ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

object: object در دستور زبان به معنی مفعول ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

object: object در دستور زبان به معنی مفعول ...

١١ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١١ ماه پیش

مدال‌های خان زاده