فاطمه سخائی - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

as much as the next person: این عبارت برای موضوعی به کار میره ک ...

٢ هفته پیش

پاسخ با حداقل ١٥ رای

-

بپرس

-

درسته که you ok از نظر گرام ...

١ ماه پیش

پاسخ صحیحی با حداقل ١٥ رای

-

بپرس

-

درسته که you ok از نظر گرام ...

١ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

ساختار پایه‌ی این سه فعل To have ا ...

١ ماه پیش

ثبت حداقل حداقل ١٠٠ رای

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

its a big deal: مسئله مهمیه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get some: داشتن رابطه جنسی He wants to get so ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stuffed shirt: خیلی رسمی

١ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

در معنی و در کارکرد هیچ تفاوتی ندا ...

٣ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

Aim یعنی هدف That's the aim یعنی ...

٣ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

Gesture به حرکت دادن بخش هایی از ب ...

٣ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

درسته که you ok از نظر گرام ...

٣ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

بله شما هرکدوم از صفات ملکی رو که ...

٣ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

یعنی یه پوزخند از خود راضی یا یه ...

٣ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

کلمه Horribl به معنی ...

٣ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

زمانی که "some "رو به تنهایی ...

٣ ماه پیش

هر ٢٠ پاسخ صحیح

-

بپرس

٣ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

یعنی موفقیت یک شبه این ...

٣ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

خیلی وقت ها در فارسی وقتی میخوایم ...

٣ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

"Who is responsible" is the correc ...

٣ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

هر دو درسته. با این حال she doesn ...

٣ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

درکت میکنم. میفهممت. ...

٣ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

1. Ability 2. Capability 3. Comp ...

٣ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

انتظارش رو نداشتم. &nbs ...

٣ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

اگر اشتباه نکنم میشه Kitchen &nbs ...

٣ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

به موقعیت چیزی نسبت به سطح تخت بست ...

٣ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

Answer: یعنی پاسخ دادن به یک سوال ...

٣ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

Live: به عنوان فعل به کار میره و ب ...

٣ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

To fancy someone یعنی داشتن یک کشش ...

٣ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

Take your time یعنی عجله نکن عبار ...

٣ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

"دقیقا مثل/عین تو" سوال ...

٣ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

To be tired of something : • He's ...

٣ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

اگه منظورتون ترجمه‌ی خود لغته، بهت ...

٣ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

البته Break درسته و Brake به معنی ...

٣ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

Downplay یعنی کم اهمیت جلوه دادن چ ...

٣ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

Though و Although هردو کاملا هم‌مع ...

٣ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

Instead of: زمانی که دو یا چند گزی ...

٣ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

اینجا زمان فعل، حال ساده است و نوع ...

٣ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

Machinery و Equipment هر دو در صنا ...

٣ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

من خودم معنی اصطلاح رو نمیدونم اما ...

٣ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

این ویدیو رو یه چک کنید ببینید برا ...

٣ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

این یه جمله‌ی مجهوله. فعل حالت مجه ...

٣ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

Learn جزو افعالیه که در انگلیسی آم ...

٣ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

Think about یعنی برای فکر کردن به ...

٣ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

اینجا standing به تنهایی نیومده و ...

٣ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

Human رو میشه هم به عنوان اسم و هم ...

٣ ماه پیش

تایید موبایل و ایمیل

-

همه

٤ ماه پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

٤ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تو جای من نیستی: You're not in my shoes

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تو جای من نیستی: You're not in my shoes

٤ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

٤ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

struggling: دست و پا زدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

worn out: از پا افتادن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

after you: بفرمایید ( بروید ) حق تقدم با شماس ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

feel at home: بفرمایید ( منزل خودتونه )

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

it all depends: تا چی پیش بیاد بستگی داره

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

it all depends: تا چی پیش بیاد بستگی داره

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

duck your head: سرت رو بدزد

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

duck your head: سرت رو بدزد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stop fooling: مسخره بازی درنیار

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stop fooling: مسخره بازی درنیار

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

leave it to me: خیالت راحت باشه بسپارش به من

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let me check: بذار ببینم . . .

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

let me check: بذار ببینم . . .

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't bother me: مزاحم کارم نشو

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

that's my affair: به خودم مربوطه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't be cross with me: با من اوقات تلخی نکن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

don't be cross with me: با من اوقات تلخی نکن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no discount: تخفیف نداره؟

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be frank: رک / روراست / صادق/ بی پرده / صمیمی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be frank: رک / روراست / صادق/ بی پرده / صمیمی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

use your head: شعورت کجاست؟ فکرتو به کار بنداز

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

offtrack: از مرحله پرت بودن You're off track ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

what became of him: عاقبت کارش چیشد؟

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

what became of him: عاقبت کارش چیشد؟

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stand firm: سر حرفت وایسا

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stand firm: سر حرفت وایسا

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

anything wrong: طوری شده؟ مشکلی پیش اومده؟

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i don't fancy it: باب طبعم / میلم نیست

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't make excuses: عذر و بهانه در نیار

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

don't make excuses: عذر و بهانه در نیار

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

powder foundation: کرم پودر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

powder foundation: کرم پودر

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

excuse me my back: ببخشید پشتم به شماست

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

excuse me my back: ببخشید پشتم به شماست

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

there you are: So there you are خوب گیرت اوردم

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he is no match for you: اون از پس تو برنمیاد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i can't help it: دست خودم نیست نمیتونم جلوی خودم رو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

i can't help it: دست خودم نیست نمیتونم جلوی خودم رو ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it can't be helped: نمیشه کاریش کرد

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

it can't be helped: نمیشه کاریش کرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

neglect him: محلش نذار

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no admission: ورود ممنوع

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

it's for your own good: این به خیر و صلاح خودته

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

neither have i: من هم همینطور

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

neither have i: من هم همینطور

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not too bad: بدک نیست

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

not too bad: بدک نیست

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

if you dream it: اگه تو خواب ببینی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm ready to bet: حاضرم شرط ببندم

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

daydreaming: he is day dreaming : یارو تو باغ نی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rip off: That's a rip off سر گردنه ست

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get a charge out of something: هیجان زده بودن از کاری و لذت بردن ا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lame excuse: بهانه الکی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

make it happen: اون رو محقق کن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

potential: توانایی بالقوه استعداد بالقوه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cut off: ار تباط رو با کسی قطع کردن I cut yo ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

go in: پا پیش گذاشتن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let it go hang: بیخیال، کافیه، ولش کن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keep out of: Keep out of his way دور و برش نرو

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

look sharp: عجله کن بجنب!

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're dead wrong: کاملا اشتباه میکنی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

you're dead wrong: کاملا اشتباه میکنی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

off key: یعنی آهنگ رو بالاتر یا پایین تر از ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rose colored glasses: کنایه از خوش بینیه یعنی مسائل و وقا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cut no ice: cut no ice with me تو کت من نمیره

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cut no ice: cut no ice with me تو کت من نمیره

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get some: داشتن رابطه جنسی He wants to get so ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

doing someone: ادای کسی رو دراوردن They do you : ا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shape up or ship out: یا درست رفتار کن یا بزن به چاک

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

beats me: نمیدونم نظری ندارم اصلا سر در نمیار ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get in my hair: اذیت کردن / کلافه کردن / ذله کردن T ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oh my: اصطلاحیه که برای ابراز تعجب یا لذت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

oh my: اصطلاحیه که برای ابراز تعجب یا لذت ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm history: در زبان عامیانه به معنی "دارم میرم" ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i'm history: در زبان عامیانه به معنی "دارم میرم" ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

born in a barn: این اصطلاح برای شخصی به کار میره که ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fill in the blank: دیگه خودت تا آخرشو بخون حدس بزن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mama's boy: بچه ننه لوس

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pushover: آدم ضعیف و دهن بین

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rolling stone: از این شاخه به اون شاخه پریدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

harebrained: احمقانه نسنجیده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

night owl: برعکسش هم میشه early bird به معنای ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

what's all the fuss about: ای همه سر و صدا برای چیه؟

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

what's all the fuss about: ای همه سر و صدا برای چیه؟

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spill your guts: حرف دلت رو بزن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spill your guts: حرف دلت رو بزن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come out with: come out with it راستشو بگو

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

first name basis: داشتن یک رابطه شخصی نزدیک که در اون ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

first name basis: داشتن یک رابطه شخصی نزدیک که در اون ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i had enough: به اندازه کافی کشیدم

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sweet: دلنشین

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

what's cooking: قضیه / جریان چیه؟

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

what's cooking: قضیه / جریان چیه؟

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

jawline: زاویه فک

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

zipper: Zipper و Zip یک معنی دارن اما Zippe ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

got it: Got it? با لحن سوالی به معنای "گرفت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

capisce: این کلمه به معنی "حالیته؟" یا "گرفت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hail a cab: تاکسی گرفتن به این صورت که کسی کنار ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

draw in a deep breath: نفس عمیق بکش

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wishy washy: کسی که ثبات شخصیتی نداره و دمدمی مز ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

patch up: To patch up a relationship از نو سا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hitched: در زبان عامیانه به معنی "ازدواج کرد ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hitched: در زبان عامیانه به معنی "ازدواج کرد ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

head over heels: علاقه شدید به کسی داشتن معادل جمله ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hung up on someone or something: به فکر کسی یا چیزی بودن مدام به کسی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

step aside: کنار رفتن / کنار ایستادن Please ste ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're on your own: خودتی و خودت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

you're on your own: خودتی و خودت

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

break it up: تمومش کن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

break it up: تمومش کن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that's the end: همینو کم داشتم

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm not a mind reader: علم غیب که ندارم

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i'm not a mind reader: علم غیب که ندارم

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what's all the rush for: چه خبره انقدر عجله میکنی؟

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

come rain or shine: حتی اگر از آسمون سنگ بباره

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come rain or shine: حتی اگر از آسمون سنگ بباره

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

push out: Push someone out : کسی رو روندن کسی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

headbutt: با سر به کسی ضربه زدن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ifs and buts butter no bread: با اما و اگر کار درست نمیشه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

drink the kool aid: خیلی ساده و کورکورانه حرف کسی رو قب ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drink the kool aid: خیلی ساده و کورکورانه حرف کسی رو قب ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stab someone in the back: نامردی کردن نارو زدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

buffet: Buffet به معنی "سلف سرویس" هست و او ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cafeteria: همونطور که یکی از کاربران گفتن، caf ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

as if: اگر در وسط جمله به کار بره به معنی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

run circles around someone: به معنی اینه که کاری رو بهتر از کسی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

run circles around someone: به معنی اینه که کاری رو بهتر از کسی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

get the jump on: Get the jump on sb/sth به این معنیه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get the jump on: Get the jump on sb/sth به این معنیه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

e ticket: اصطلاح e - ticket در زبان عامیانه ب ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

scoot over: البته این عبارت فقط برای کسی که نشس ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

smart ass: مزه ریختن ( در حالی که این مزه ریخت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in the dog house: این اصطلاح زمانی به کار میره که مثل ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stick someone's neck out: ریسک کردن/خود را به خطر انداختن I' ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clash: جور نبودن همخوانی نداشتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

in a new york minute: خیلی زود در کمترین زمان ممکن همین ا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

just testing: داشتم امتحانت میکردم!

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to the rim: لب به لب She filled the glass to th ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

swing by: Swing by somewhere یه تک پا تا جایی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hit it off: Hit it off زمانی کاربرد داره که دو ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in the worst way: خیلی زیاد شدیدا بدجور بیش از حد

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

strip down: در آوردن همه یا بیشتر لباس ها

٤ ماه پیش

مدال‌های فاطمه سخائی