پیشنهادهای BEYO (١٥٥)
contrastibe به معنی مقایسه ای ( برای نشان دادن تفاوت ها ) contrasting یعنی متفاوت contrasting attitude between different age - groups. تفاوت رفتاری ...
شاید بشه اینطور معنی کرد: پیش میاد دیگه. . . It's disappointing to come so close and not win, but sometimes it's just one of those things in compet ...
whatsover در جمله های منفی برای تاکید به کار میره ( حالت تاکیدی تره whatever ) هست. I have no interest whatsoever in that topic اصلا ( هیچ ) علاقه ...
at a time توی یک زمان مشخص at the time اونوقع in the meantime تااونموقع in timeزودتر on time به موقع She could only handle one task at a time He wa ...
loved - up ( adj ) به معنای دلباخته و مجنونloved - up couple و سرخوش ( ناشی از مصرف بعضی داروها )
تا آخرش
روشی برای درمان سرطان پوست
وقتی یه چیزی که عجیبه اتفاق میفته میگیم but seeing is believing یعنی "باید بینی تا باورت بشه"
آزومون و تست کردن چیزی یا کسی برای اینکه نقص ها و ناکارآمدی هاش مشخص بشه. After closer inspection, the new software was tried and found wanting in t ...
she happens to like sandwiche. اتفاقا اونم ساندویچ دوست داره!
should بعد از I برای توصیه کردن بکار میره. I should not let it worry you. بهت توصیه می کنم اجازه ندی ناراحتت کنه
چرا باید . . . ؟ why should I eat such mushy rice?
این طور فکر میکنم ( احتمالش هست )
what are you doing here, might I ask? میشه بپرسم اینجا چیکار میکنی
چیزی خواستن I could use some help.
نیاز مبرم به چیزی داشتن this room could do with a good cleaning.
ترسیدن when I saw it my courage failed me.
زیاده خواه بودنit is asking a lot to work at the weekends زیاد طلبیدنNew project ask a lot creativity
مثلا وقتی از چیزی همطمان عصبانی و متعجبیم می گیمi ask you. he drives my car for a week. He does not even fill up the gas tank. Iask you!
فقط کافیه بخوام everything is mine, it is mine for the asking. همه جیز ماله منه، فقط کافیه بخوام
اصلا هم پشیمون نیستم ( میدونم اشتباه ولی مهم نیست )
کسی که ظاهر قدرتمندی داره و سعی میکنه ضعف ها شو پنهان کنه اما به مرور زمان این ضعف ها خودشونو نشون میدن.
back/land on foot سرپا شدن those antibiotics got me back on my foot انتی بیوتیک ها منو سرپا کرد
back/land on foot سرپا شدن those antibiotics got me back on my foot انتی بیوتیک ها منو سرپا کرد
بچه باید با ادب و حرف گوش کن باشه ( نباید صداش در بیاد )
should subject verb به صورت کلی کوتاه شده ی if subject should verb است. به معنای "احیانا، اتفاقی، در صورته. . " می باشد. should you see her, tell h ...
به کسی میگن که وانمود میکنه به چیزی در حالی که ویژگی های اون رو نداره. چون cowboys ها کلاه می پوشن و یک سری ویژگی های خاص مربوط به محل زندگی شون دار ...
either way هر دو روش in either case هر هر دو صورت you can get there by train or bus. either way/in either case, It will take an hour
either way هر دو روش in either case هر هر دو صورت you can get there by train or bus. either way/in either case, It will take an hour
a little something به معنی یه چیز کوچولو Iam used to have a little sonething as lunch. عادت دارم یه چیز کوچولو برای ناهار بخورم. I decided to buy ...
he is nothing more than amateur. اون فقط اماتوره
his success in final exam was nothing short of miracle
nothing like someoneشبیه کسی نبودن nothing like sth he looks nothing like his brother.
کمتر از . . . نبود. his idea was nothing less than revolutionary. ایده اش چیزی کمتر از انقلابی نبود.
برای تاکید به این که کسی ویژگی ای را به شدت دارد. he is nothing if not generous. او خیلی بخشنده است بعد از if not می توانیم هر صفتی را به کار ببریم
چاره ای جز . . . نیست. there is nothin for it to help them out. چاره ای جز کمک کردنه به آن ها نیست.
for anyhting ( in the world ) : I will not lose you for anyhting in the world. به هیچ قیمتی از دستت نمیدم.
پول در آوردن به صورت هوشمندانه و معمولا از راه ناصادقانه .
i will go halves with you on mysandwich. میخوام سادنویچمو باهات نصف کنم
با این که تجربه میگه نتیجه خوب نخواهد بود ولی ما امیدواریم. After several failed relationships, Sarah still believed that true love was just around ...
مهم نیست که شرایط چفدر سخته، انسان هم چنان امید وار است. ( مثل "پایان شبه سیه سپید است" ) .
تقاضا برای محصول ( نه برای یک برند خاص از آن محصول ) ، برعکسselective demand.
تضا برای یک برند خاص به جای تقاضا برای محصول. مثلا تقاضا برای یک یخچال از یک برند خاص ( نه تقاضا ی یخچال از هر برند )
تقاضا برای سرمایه گذاری در موسسات مثلا بانک ( به جای سرمایه گذاری شخصی )
تقاضا برای سرمایه گذاری در شرکت ها، بانک ها ( بجای سرمایه گذاری شخصی )
نوعی از تقاضا که ازتقاضی محصول دیگ برگرفته می شود. مثلا اگر تقاضا برای برنامه ی کامپیوتری زیاد شود تقاضا برای مهندس نرم افزار زیاد می شود.
وثتی برای یک محصول تقاضا بیشتر از موجودی باشد. there is excess demand for banana.
تقاضای مرکب. به شراایطی اطلاق می شود که تغییر در تقاضای یک محصول با چند کارکرد ( مثلا آب که به منظور اشامیدن، کشاورزی و . . . . استفاده می شود. ) با ...
دارای دو معنی به جز و تقریبا است. i have done my duties, all but washing. همه وظایفم بغیر از شستن را انجام داده ام i have all but done my works. تقر ...
به معنی " اما نه . . . . i have done my homework, but not the way i would.