Farhood - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sideline: ✅از بازی یا معرکه خارج کردن ✅از گرد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ferment: تخمیر شدن You make wine by leaving ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reflect on: اندیشیدن - تعمق و تفکر کردن - در نظ ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

tips: انعام ( گارسون رستوران و غیره ) ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

universally: در همه جا a man who was universall ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

discernable: . . . However, with Russian Su - 3 ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rapprochement: . e. g Saudi foreign minister arriv ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cryogenic: TSO Valve The venting direction fo ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inaudible: غیر قابل شنیدن - ( صدای صحبت کردن ) ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

collude: ✔️ ( در امور غیرقانونی ) همدستی کرد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

underlie: . e. g Understanding project evalua ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flaunt: ✔️خودنمایی کردن ✔️جلوه فروختن - به ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

compelling: ✅ ( در مورد استدلال و غیره ) مجاب ک ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

closure: The closure of the factory brought ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

double chin: . e. g Always put your tongue to th ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

years to come: ✔️معنای دوستان سال های پیش رو - سال ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come to terms with something: ⭐Come to Terms With ( Something ) ⭐ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come to terms with: ⭐Come to Terms With ( Something ) ⭐ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to be passionate about: [Collocation] ✔️ اشتیاق داشتن در مو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keep a journal: :Meaning to enter or record daily t ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

literature: معنای دوستان: ✔️متون تحقیقی منتشر ش ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arrive back: We didn't arrive back at the hotel ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come away: بیرون آمدن از ( مکان یا رویداد و غی ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nonapplicable: نامربوط - مورد ندارد - بی ارتباط نا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

specialty store: فروشگاه هایی که بصورت تخصصی یک گروه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

poke: . e. g Trump ⭐pokes at⭐ Netanyahu, ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

augmented reality: . e. g . . . Smartphones have also ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

moron: Noun :SYN imbecile

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

imbecile: Noun :SYN moron

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

invigorated: 👈🏿?Why do artists create beautifu ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

retarded: Adj :SYN imbecile

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drive a hard bargain: ⭐Drive a Hard Bargain⭐ To negotiate ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

engrossed: ✔️غرق ( در کاری ) . e. g When I w ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

it's quite a story: :Alternatives that's quite a story ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

well crafted: ✔️ خوش ساخت I recently watched the ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conscious: conscious [adj] خودآگاه unconsci ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

عزیزم: dove !come my dove, don't be afraid ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

passover: [Phrasal Verb] Pass over ✔️ترفیع ( ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

step aside: . e. g Donald Trump says he will as ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get an idea of something: یافتن ایده ای - بدست آوردن ایده ای ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

altitudinous: مرتفع - بلند - رفیع

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get involved in: علاقه پیدا کردن به کاری - جذب کاری/ ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

price point: قیمت فروش ( برای مصرف کننده ) Mea ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

quite often: اکثر مواقع - اکثر اوقات - غالب اوقا ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mix and match: ترکیب و هماهنگ کردن چیدمان چند شی د ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

regretted: [Verb] regret past tense: regretted ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

evoke emotions: برانگیختن احساسات Do you like art? ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go into: صرف کردن وقت، هنر، تلاش و انرژی در ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gamesmanship: Meaning: 1 ) Gamesmanship is the us ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in its own right: به خودی خود - فی نفسه اون right آخ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

catch the light: برق زدن و درخشیدن زیر نور مصنوعی و ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

have an eye for: چشم به چیزی داشتن مترصد بدست آوردن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cultural experiences: تجربیات فرهنگی Meaning: Activities ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

transcendental: Meaning: beyond the limits of ordin ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

approve: تصویب کردن مثلاً یه قانون تو مجلس ی ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beggar: معنای آبادیس ✔️ ( انگلیس - محبت یا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

give a concert: ✔️ کنسرت ارائه دادن - کنسرت گذاشتن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unstamped: کوبیده نشده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

attorney: ⁦✔️⁩ وکیل دادگستری - وکیل دعاوی "M ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

buffet car: بوفه قطار - واگن محل فروش مواد خورا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

package drawing: نفت - گاز - پتروشیمی: ⭐نقشه پکیج ها ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

weigh in: ✔️ نظر دادن - اظهار نظر کردن - گفتن ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

figured: در نظر گرفتن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spider: 1 ) Spiders and scorpions are membe ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

static equipment: نفت - گاز - پتروشیمی: ⭐تجهیزات ثابت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

detail drawing: نفت - گاز - پتروشیمی: ⭐نقشه جزئیات ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in earnest: جدی، با جدیت، با تصمیم مصمم In two ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bring up: پیش کشیدن بحثی - مطرح کردن موضوعی ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stupid money: پول قلمبه و باد آورده ای که به طرز ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dumb money: سرمایه و پولی که سرمایه گذاران و اف ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

licence plate: 1 ) noun NORTH AMERICAN a sign affi ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

defend: طرفداری کردن - دفاع کردن از 💠 Sci ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

capital punishment: Meaning: 1 ) Capital punishment, al ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

restaurant car: رستوران قطار - غذاخوری قطار - کوپه/ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dinning car: رستوران قطار - واگن غذاخوری - کوپه/ ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

battery limit: معنای دوستمون: محدوده و ابتدای مسیر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ride shotgun: نشستن صندلی کنار راننده جلو خودرو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

equipment foundation: ⭐فونداسیون تجهیزات مکانیکی و غیره⭐ ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cultivate: ✅ ( انسان - با آموزش یا ممارست و غی ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fancy doing something: to fancy doing something انجام کار ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i don't fancy that: علاقه ای/میلی نداشتن به انجام کاری ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

soft foot: لقی پایه های دستگاه متحرک ( الکتروم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bracket segment: سیستم اهرم بندی ساعت اندیکاتور در ا ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

goad: تحریک کردن کسی به انجام کاری - بران ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hit the brakes: [استعاری] متوقف کردن کاری - دست کشی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

measuring device: دستگاه ها و گیج های اندازه گیری از ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

job site: سایت کاری - محل فیزیکی اجرای پروژه ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

walk in: بصورت چسبیده walk - in صفته و معناش ...

١١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

obsolete: ADJECTIVE 🗣️آبْ سِلیٖت آنچه که دی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hospitable: adj مهمان نواز - مهمان دوست - مهمان ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

Log: Noun گزارش روزانه عملیات/پارامترهای ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

oil mist system: = oil mist lubrication = oil mist l ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tumble dry: Verb خشک کردن لباس ها بعد از شستشو ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

toned legs: پاهای خوش فرم Paris Hilton showcas ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

timber: Noun UK ✔️ تیر چوبی چهارتراش - تخته ...

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

provisional: 🗣️ پِر وِ ژِ ناٰل ADJECTIVE موقت ...

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

devote a budget: اختصاص دادن بودجه معمولاً از طرف د ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

در خدمت شما هستم: I'm at your service.

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

don't play at being ill: e. g. A: Pull up your sleeve, get ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get ready: حاضر شدن - آماده شدن A: Pull up yo ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arrow: Drive arrow into something پرتاب ک ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drive arrows: پرتاب کردن تیر/پیکان به سمت چیزی یا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

useless: ADJECTIVE به درد نخور - بی مصرف Ex ...

١١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

act on: ۱ ) بر چیزی اثر گذاشتن - اثر کردن - ...

١١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

appeal: noun ✅التماس - درخواست - تقاضا ✅در ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

slip out: ( از دست ) لیز خوردن و افتادن

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tariff: NOUN 🗣️ تَریٖف UK 🗣️ تِرِف US ۱ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inch: کم کم پیش رفتن، ذره ذره جلو رفتن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

playbook: ۱ ) مجموعه تاکتیک ها ( مجموعه ای از ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slave: [VERB] جون کندن - سخت کار کردن - ما ...

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

play one's cards close to the chest: ALSO: play one's cards close to one ...

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

administrative leave: نوعی مرخصی اداری - تعلیقی باحقوق ک ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in tatters: ✔️ نابود شده ✔️ هیچی ازش نمونده DE ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lurk: ✓lurk 🗣️[لِرْک] VERB ۱ ) کمین کردن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rogue state: کشور یا دولتی که قوانین و عرف بین ا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

curves: انحناهای بدن زنان MEANING: - a cu ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tread a tightrope: SYNs: - walk a tightrope - live ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tightrope: [NOUN] موقعیت یا شرایط دشوار برای ا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ruthlessly: بصورت بی امان - بیرحمانه 💠 Two hu ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mausoleum: 🗣️مُزِلی ئم 🇬🇧 🗣️مازِلی ئم 🇺🇸 ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

semen retention: - حفظ/نگهداشت مایع منی - خودداری/ا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lurch: ✓lurch 🗣️[لِرْچ] NOUN & VERB ۱ ) ح ...

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rock: VERB informal استعاری ۱ ) تکان داد ...

١١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

love affair: سَر و سِر عشقی - رابطه عاشقانه خارج ...

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

paradigm: معنای دوستان: الگوی نگرشی، چارچوب ...

١١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cuckoo: The cuckoo lays its eggs in other b ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

funnel: معنای دوستمون: [اصطلاح دریانوردی] " ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

peer: ( با کنجکاوی یا دقت ) نگاه کردن، خ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

filthy: Filthy bastard حرومزاده کثیف

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

that sounds great: خیلی خوبه!

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

عزیزم: Sugar E. g. Cheer up, sugar خوشحال ...

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

land a job: :Meaning ▪️ to get a job ▪️ to be ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

funding cuts: finding cuts=budget cuts=cutbacks i ...

١١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

blinds: e. g. The blinds were drawn پرده کر ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make the most of: معنای دوستان: نهایت استفاده را از چ ...

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

chick peas: نخود آشی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

think: 1 ) That's my opinion, but you migh ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

contribute to: ◾دخیل بودن در - اثر داشتن در The t ...

١١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lamp: 💠 For Christina Hendricks, Beauty ...

١١ ماه پیش

مدال‌های Farhood