پیشنهادهای فرحت حسین مهدوی (٣٩٩)
درند تلفظ: Drand به زبان پشتو به معنی زمین مخصوص خرمن کوبی.
Residence, Permit Stay Permit
Disgraceful
Simple living
شباهت های موضوع شناسانه
Thematics
غور تدبر
Where There's A Will, There's A Way۔
Elites
Sweetheart
Nutritional supplement
بلا سر کسی آوردن.
Impact
أجنة جمع جنین است و جمع کلمه "جِنَّة" است. اجنه در فارسی به عنوان جمع "جن"یک خطای متداول است.
Toot tracing Rooting
نوحه گر
Two extremes
Add in Redundant
People oriented
Manifestation Withers
Rainy weather
Giving an example
مُقَوِمَات - مُقَوِمَات [قوم]: عوامل و عناصر اساسی - �مُقَوِّماتُ الحیاةِ�: عناصر زندگی
Statusology این کلمه با وجود درست بودن، در جهان چندان شناخته نیست و منشأ آن مقاله های ایرانی، در علوم انسانی، است.
To deepen Deepening
Deepening
Solidifying relationships Deepening relationships
To anticipate To antedate
invulnerable
indefectible
حرف الکی, حرف های خاله زنکی, خرافه
Exaltation Elevation
Addressees of Quran
ولایت مداری و ولایت پذیری Guardianship - centeredness
صورت مقایسه ای از lost بمعنی از دست رفته و loster به معنای از دست رفته تر ( این کلمه غیر استاندارد است ) https://www. yourdictionary. com/loster
شمول Inclusion
The winning sword
warmongering
Byellicosit
Precocious Rath Hasty Rathe Unripe
Institutionalization
کثیرالانتشار
Wide circulating
Librarianship
superficiality
قد قد بلند و تخم [مرغ] کوچک Loud cackling, little egg لاف زن بزرگ، کارکرد ناچیز Great boaster, little doer لانه بلند پشم مختصر Great cry and little ...
greed
avarice
ردع . [ رَ ] ( ع مص ) بازداشتن کسی را از چیزی و منع نمودن وی . ( ناظم الاطباء ) . بازداشتن کسی را و رد کردن و بازایستانیدن از چیزی . ردع را در امور ...
To desist