فرهادی - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i know what i know: I know what I know تقریبا اصلاحه به ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i know what i know: I know what I know تقریبا اصلاحه به ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

angry: If an infected area of the body is ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

slump: slump over to be sitting still in a ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

noted: Noted or So Noted: It's a slang for ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stifle: Restrain ( a reaction ) or stop one ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go on the offensive: Go on the Offensive: ( also take t ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

draw oneself up: draw ( oneself ) up to ( one's ) fu ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

if the shoe fits wear it: used to tell someone that they shou ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

detail: security detail گارد امنیتی، تیم مح ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

crisp: به نقل از هزاره: صفت. 1. {بیسکوییت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dry: dry smile: لبخند مصنوعی، لبخندی که ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

so i see: used in speech often in an ironic w ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bork: to cause to malfunction, especially ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

brooding: به نقل از فرهنگ هزاره: صفت 1. نگران ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

close to the edge: refers to declining control of ones ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

all change: used for telling people on a train ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

open for discussion: being a subject or issue that peopl ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you would not catch someone doing sth: :you won’t/wouldn’t catch someone ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

if only: the reason for this is: I think you ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

musky: A musky smell might make you close ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

musky: A musky smell might make you close ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

foyer: سالن ورودی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

night noise: سروصداهایی که شب ها از درودیوار و و ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wrinkle your nose: Wrinkle one's nose: to show surpris ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wary: به نقل از فرهنگ هزاره: صفت 1. محتاط ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let something drop: let something drop/rest/lie to stop ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fume: To fume is to feel or express great ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bring the house down: bring the house down to make a grou ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bring the house down: bring the house down to make a grou ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

glory hunt: glory hunt کسب افتخار قهرمان شدن g ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get a lift: Get a lift: Get a ride, get somebod ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sleep like a baby: تخت خوابیدن با خیال راحت خوابیدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prim: به نقل از فرهنگ هزاره: صفت 1. {شخص} ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

work up: work up to ( something ) To make o ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

strip light: a fluorescent electric light in the ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pestilent: annoying; irritating آزاردهنده، اع ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

porch: a covered structure in front of the ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go by: [if. . . be anything to go by. ]: ا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anything to go by: [if. . . be anything to go by. ]: ا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

british isles: جزایر بریتانیا

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stand fast: hold/stand fast to firmly remain in ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tough: unlucky: "I have to work late today ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

broken smile: broken smile: Someone who smiles bu ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make nice: make nice: to behave in a kind, fri ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shake off: To recover from or fend off a disea ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hoof: to walk somewhere, or to walk somew ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hoof: to walk somewhere, or to walk somew ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

casual: به نقل از فرهنگ هزاره: صفت 1. اتفاق ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

billycan: رجوع شود به billy

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rusted shut: we might say "This metal door is ru ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

milk solids: ‘Milk solids’ refers to the dried p ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conspiracy theory: تئوری توطئه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

understatement: اجحاف در بیان حق مطلب

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nimrod: a foolish or inept person; doofus: ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

croon: to sing or talk in a sweet, low voi ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take the hint: to understand or do something that ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

interhuman: existing or occurring between human ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nice and tight: "I'll fix it nice and tight. " Tigh ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cartwheel: همون طور که دوستان گفتن حرکت چرخ وف ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beaver: عکس ها اولی beaver سگ آبی دومی Sea ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sea otter: عکس ها اولی Sea Otter سمور آبی دومی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mohawk: مدل موی تاج خروسی یا کاکل خروسی که ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bell: بخش شیپوری یا ناقوسیِ سرِ ساز کلاری ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

poky: annoyingly slow خیلی کند، شُل، لفت ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

float an idea: Idiom: float an idea to propose an ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cargo bay: the part of a ship, plane, car, etc ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

study under sb: to be taught by someone: As a young ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

peter pan collar: یقه ای گرد که شبیه لباس پیترپن لبه ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shrimpy: صفته که بیشتر برای آدم های ریزنقش ا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bleah: Expresses negative feeling. The qua ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oshogatsu: سال نوی ژاپنی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

artist’s block: به حالتی گفته می شه که یه هنرمند به ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rough out: یه کاری رو سریع و بدون جزئیات انجام ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

surfer voice: کسی که با بی توجهی به حرف هایتان گو ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shining moment: یعنی لحظه ای بی نظیر و درخشان در زن ...

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fetch up: اگه سخت کار نکنی به هیچ جا نمی رسی

١٠ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

مدال‌های فرهادی