نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lend one's name to something: از چیزی حمایت کردن
٣ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
figure in: گنجیدن
٣ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
well versed: کارکشته
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
wax philosophical: به شیوۀ فیلسوفانه سخن گفتن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
six figure: ( حقوق، دستمزد، غرامت ) نجومی
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make a career: کار و زندگی کسی شدن
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
code: شناسه
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
simmer: به اوج نزدیک شدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
go for: صادق بودن This issue goes for Iran ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
a frenzy of activity: انبوهی از فعالیت
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
influential: اثرگذار
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cannot help but: چاره ای جز . . . . نداشتن مثلا I ca ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
strain credulity: باورنکردنی به نظر رسیدن
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
document: گاهی ممکن است در معنای استناد کردن ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
whistle another tune: نظر خود را تغییر دادن
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
that will be the day: چشمم آب نمی خورد.
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have a life of one's own: ماهیت مستقل داشتن
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
nip something in the bud: چیزی را در نطفه خفه کردن
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
deflate: باد کسی را خالی کردن غرور کسی را فر ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-
همه
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
devastating: ( پاسخ ) کوبنده
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
backward looking: واپس گرایانه گذشته نگر
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
propaganda: جوسازی
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت حداقل ١٠٠ رای

-
همه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
a blinkered view: کوته نظرانه
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
sending off: اخراج از بازی فوتبال کارت قرمز دریا ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت اولین ترجمه

-
دیکشنری
-
١١ ماه پیش
نوع مدال

اولین لایک کردن

-
همه
١ سال پیش
نوع مدال

اولین دیسلایک کردن

-
همه
١ سال پیش
نوع مدال

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-
همه
١ سال پیش
نوع مدال

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-
همه
١ سال پیش
نوع مدال

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-
همه
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
mismeasure: برآورد غلط غلط برآورد کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tax somebody's patience: کاسه ی صبر کسی را لبریز کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
abandon oneself to: خود را به دستِ . . . سپردن تسلیمِ . ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
abandon oneself to: خود را به دستِ . . . سپردن تسلیمِ . ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
with wild abandon: با سرخوشی با بی خیالی با بی قیدی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
with gay abandon: با سرخوشی با بی خیالی با بی قیدی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
make allowances for: در نظر گرفتن منظور کردن جا را برای ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
make allowances for: در نظر گرفتن منظور کردن جا را برای ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
walking frame: واکر
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
come to office: به قدرت رسیدن قدرت سیاسی را در دست ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put one's mind at ease: قوت قلب دادن دلداری دادن از درد و ر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
slip one's mind: فراموش کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
slip one's mind: فراموش کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the spectacular now: اکنون شگفت انگیز حال شگفت انگیز حال ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
six figure salary: حقوق نجومی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
six figure salary: حقوق نجومی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do you think i was born yesterday: منو هالو گیر آوردی؟ فکر می کنی من ه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
wise to the ways of the world: ختم روزگار بودن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
lame excuse: بهانۀ مسخره عذر غیر قابل قبول
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
lame excuse: بهانۀ مسخره عذر غیر قابل قبول
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
doctoral student: دانشجوی دکترا
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
doctoral dissertation: پایان نامه/رساله دکترا
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
writhed in pain: از درد به خود پیچیدن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
become a thing of the past: به تاریخ پیوستن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
become a thing of the past: به تاریخ پیوستن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
personhood: شخصیت مندی، کسی بودن، فردیت داشتن، ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
cannot help but: چاره ای جز . . . . نداشتن مثلا I ca ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
gaze in awe: با تحسین و تعجب به چیزی نگاه کردن! ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
gaze in awe: با تحسین و تعجب به چیزی نگاه کردن! ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a frenzy of activity: انبوهی از فعالیت
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ice cube: قالب یخ
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bulky: پت و پهن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make the same: همین کار رو بکن follow suit do like ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
nip something in the bud: چیزی را در نطفه خفه کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
nip something in the bud: چیزی را در نطفه خفه کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
rationalization: منطق تراشی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
development town: شهرک نوساز
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what good does it do: چه فایده؟ چه سود؟
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
cross reference: ارجاع درون متنی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
last word: فصل الخطاب
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
last word: فصل الخطاب
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
take the wind out of a person's sails: رشته های کسی را پنبه کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
particularism: گروه گرایی خاص گرایی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
blackmail: اخاذی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
established: باسابقه دیرپا
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cold day in july: وقت گل نی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
deflate: باد کسی را خالی کردن غرور کسی را فر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
protect one's skin: منافع خود را حفظ کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
grow a spine: شجاعت داشتن شجاع بودن اعتماد به نفس ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
take leave of one's senses: عقل خود را از دست دادن بالاخانه را ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
it is high time: وقت آن رسیده است که . . . .
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to be on the radar: محلی از اعراب داشتن اهمیت داشتن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
intersect: هم گرایی داشتن هم پوشانی داشتن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sweep under the rug: لاپوشانی کردن سرپوش گذاشتن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sweep under the carpet: سرپوش گذاشتن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
fly in the ointment: موی دماغ
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
straitened circumstances: تنگنای مالی مضیقه تنگدستی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
curricula: برنامه های درسی جمع کلمۀ curriculum
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
casually: با بی تفاوتی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sick with: جان به لب شدن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
nostalgically: یادش بخیروار
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
unjustly: غیرمنصفانه
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
period: خلاص! ختم کلام! والسلام!
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
misrepresentation: قلب واقعیت تحریف واقعیت
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sniping: تک تیراندازی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
by one's own: به تنهایی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take fright: وحشت زده شدن وحشت کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
reconcile: تناقض را برطرف کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
keep one's promise: به قول خود پایبند بودن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
relieved: نفس راحتی کشید
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take comfort in: تسلی یافتن تسکین یافتن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
take comfort in: تسلی یافتن تسکین یافتن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
self identification: خودهویت یابی، خودهویت سنجی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
self identification: خودهویت یابی، خودهویت سنجی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put something charitably: مداراجویانه/اغماض گرانه بیان کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
contingencies: ممکنات
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cannot be stressed too strongly: cannot be overemphasized اهمیت غیر ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
delusional: هذیان گونه
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
spiraling: فزاینده
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pacify: به صلح دعوت کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
in large measure: تا حد زیادی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
drop from sight: به محاق رفتن، ناپدید شدن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
figure in: گنجیدن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
rise to the surface: افزایش یافتن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have the edge: دست بالا را داشتن برتری داشتن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
take at face value: بی چون و چرا پذیرفتن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bargaining chip: برگ برنده
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
aggravated assault: ضرب و جرح شدید
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
devastating: ( پاسخ ) کوبنده
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
purity of arms: اخلاقمدار بودن اسلحه
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
identification: یکسان انگاری
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
aboriginal rights: حق آب و گل
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
typify: نمونۀ بارز چیزی بودن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
propaganda: جوسازی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
each and all: یکایک
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
farcicality: مسخره بودگی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
consider the matter closed: موضوع را تمام شده در نظر گرفتن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
a blessing in disguise: خیر پنهان
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
posture: موضع گیری
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in one breath: در یک دم، در یک لحظه
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
conquest: تصرف
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pertinently: به درستی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
at minimum: حداقل
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
make a virtue of necessity: استفادۀ بهینه کردن از پیشامد ناخواس ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
act from: تحت تأثیر چیزی بودن از روی . . . عم ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fall on deaf ears: به خرج کسی نرفتن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
hang in the balance: در هاله ای از ابهام بودن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get out of the way: قال قضیه ای را کندن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
congenially: هم ذات پندارانه
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
grievance: دادخواهی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
point up: نشان دادن آشکار کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
national unity government: دولت اتحاد ملی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give battle: جنگ به راه انداختن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
cut down to size: دم کسی را چیدن کسی را سر جای خود نش ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cut down to size: دم کسی را چیدن کسی را سر جای خود نش ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
budge: اصطلاح "جُم" در جم خوردن یا جم دادن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
private capacity: خارج از مقام رسمی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
dealt him a heavy blow: در شوک فرو بردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make a common cause: متحد شدن دست به یکی کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
encirclement: محاصره
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
at face value: بی چون وچرا
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take a belt to someone: کسی را با کمربند کتک زدن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
go full circle: به موقعیت پیشین خود بازگشتن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
a bag of bones: دو پاره استخوان ( کنایه از آدم نحیف ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
a chapter of accidents: سلسله ای از اتفاقات بد
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
a close call: خطر از بیخ گوش گذشتن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
a breed apart: کاملاً متفاوت
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pick up: 1. گرفتن و بلند کردن یا حرکت دادن چ ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
put up: 1. ساختن؛ بالا آوردن؛ برافراشتن ( خ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
throw into sharp relief: چیزی یا مسئله ای را مثل روز روشن کر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
threw something to the wind: دور انداختن، رها کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
making a career of: کسی یا چیزی تمام کار و زندگی کسی شد ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
a word to the wise is enough: العاقل یکفیه الاشاره عاقل را اشارتی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
correspondence column: ستون نظرات دیگران
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
imprimatur: تأیید شخص معتبر
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت اولین پیشنهاد

-
دیکشنری
-
١ سال پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
grant: پادشاه زمین هارا به قابل اعتمادترین ...
١ سال پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hang in the balance: آیندۀ شرکت در هاله ای از ابهام است.
١ سال پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
spare: به زندانیان هرشب غذای ناچیزی می داد ...
١ سال پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
strain: سرآشپز سس را اَلَک کرد.
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت اولین ترجمه

-
دیکشنری
-
١ سال پیش