پیشنهادهای محمد (٤٥,٥١٤)
terminal ( عمومی ) واژه مصوب: پایانه 3 تعریف: [عمومی] مکانی که مبدأ حرکت و مقصد وسایل نقلیۀ عمومی است|||[مهندسی مخابرات] قسمت پایانی تجهیزات ارتباطی ...
endodontist ( پزشکی - دندان پزشکی ) واژه مصوب: ریشه دندان پزشک تعریف: دندان پزشکی که متخصص ریشه دندان پزشکی است|||متـ . متخصص ریشه
nociceptor ( علوم پایۀ پزشکی ) واژه مصوب: دردگیرنده تعریف: گیرندۀ دردی که انواع صدمات واردشده به بافت های بدن را دریافت می کند
cymbals/ cymbal ( موسیقی ) واژه مصوب: سِنج تعریف: سازی از خانوادۀ خودصداها، معمولاً بدون امکان تولید بسامدهای معین و اغلب متشکل از یک جفت صفحۀ فلزی ...
needle and syringe program ( اعتیاد ) واژه مصوب: برنامۀ سرنگ و سوزن تعریف: برنامه ای زیانکاهانه که براساس آن سرنگ و سوزن به رایگان در اختیار معتادان ...
reduced rate ( گردشگری و جهانگردی ) واژه مصوب: نرخ تخفیفی تعریف: قیمتی کمتر از نرخ رسمی
hospitality suite ( گردشگری و جهانگردی ) واژه مصوب: سراچۀ پذیرایی تعریف: تالار یا اتاق پذیرایی ویژۀ برگزاری گردهمایی های کاری و مراسم و همایش ها
cassette ( عمومی ) واژه مصوب: پوش نوار تعریف: محفظهای که در آن نوار مغناطیسی صوتی یا تصویری، در دو جهت حرکت کند
bursary award ( عمومی ) واژه مصوب: راتبه تعریف: هزینهای که برای تحصیل در رشته یا دورهای معین به شخصی اختصاص داده شود
operating system ( رایانه و فنّاوری اطلاعات ) واژه مصوب: سامانۀ عامل تعریف: برنامهای برای مدیریت بخش های سختافزاری و نرمافزاری رایانه
impedance coupling ( مهندسی برق ) واژه مصوب: جفت شدگی رهبندی تعریف: جفت شدگی دو مدار ازطریق رهبندی
third rail height ( حملونقل ریلی ) واژه مصوب: ارتفاع ریل سوم تعریف: فاصلۀ عمودی بین تاج ریل حرکتی یک خط آهن و سطح تماس ریل سوم
primipara ( علوم سلامت ) واژه مصوب: اول زا تعریف: زنی که یک زایمان داشته است
frotteurism ( روان شناسی ) واژه مصوب: مالش کامی تعریف: نوعی کژکامی که در آن رسیدن به ارضای جنسی با مالیدن خود به افراد دیگر حاصل می شود|||متـ . مالش ...
goes up ( هنرهای نمایشی ) واژه مصوب: شروع اجرا تعریف: زمان آغاز اجرای نمایش
Diomedea irrorata ( زیستشناسی - علوم جانوری ) واژه مصوب: مرغ توفان دیومِدی خیسپر تعریف: گونهای از دیومِدیان و راستۀ کبوتردریایی سانان با پرهای صا ...
acid modified starch ( علوم و فنّاوری غذا ) واژه مصوب: نشاستۀ اسیداصلاحی تعریف: نشاستهای که با استفاده از اسید رقیق اصلاح شده است
subfrontal cloud ( علوم جَوّ ) واژه مصوب: اَبر زیرجبهه ای تعریف: اَبری که در توده هوای سرد و در ارتفاعی پایین تر از منطقۀ جبهه ای تشکیل میشود
monochromatic temperature scale ( فیزیک ) واژه مصوب: مقیاس دمای تک فام تعریف: مقیاس دمایی که براساس توان تابشی جسم سیاه در طولِ موجی معین تعریف می ش ...
nuchal region ( علوم تشریحی ) واژه مصوب: ناحیۀ پسِ گردن تعریف: ← ناحیۀ پسین گردن
ro - ro vessel ( حملونقل دریایی ) واژه مصوب: شناور رورو تعریف: ← کشتی رورو
voyage fixture ( حملونقل دریایی ) واژه مصوب: تثبیت سفر تعریف: روند اجاره دادن کشتی برای یک سفر دریایی مشخص
alveolar process of mandible ( پزشکی - دندان پزشکی ) واژه مصوب: آرَک سازۀ فک پایین تعریف: برآمدگی فوقانی تنۀ استخوان فک پایین که آرَک های دندان ها د ...
private aircraft ( حملونقل هوایی ) واژه مصوب: هواگَرد شخصی تعریف: هواگَردی که مالک آن خلبان شخصی است
allowed transition ( فیزیک ) واژه مصوب: گذار مجاز تعریف: گذار از یک حالت کوانتومی به حالتی دیگر که بنا بر قاعده های گزینش امکان پذیر است
information analyst ( رمزشناسی ) واژه مصوب: تحلیلگر اطلاعات تعریف: فردی که به تحلیل اطلاعات می پردازد
black light ( فیزیک ) واژه مصوب: نور سیاه تعریف: نوعی نور نامرئی مثل تابش فرابنفش که در برخورد با مواد فلوئورخشنده ( fluorescent ) باعث گسیل نور مرئ ...
impulse control ( روانشناسی ) واژه مصوب: مهار تکانه تعریف: تحت اختیار درآوردن تکانه های جنسی و پرخاشگرانه
academic ( عمومی ) واژه مصوب: دانشگاهی تعریف: مربوط به دانشگاه
basin ( کشاورزی - علوم باغبانی ) واژه مصوب: چال گُلگاه تعریف: گودی محل کاسۀ گل در برخی از میوهها
ultra long - chain fatty acid ( تغذیه ) واژه مصوب: اسید چرب بس بسیاربلندزنجیر تعریف: اسید چربی با دنبالۀ کربنی به طول 30 تا 38 کربن
hosteler ( گردشگری و جهانگردی ) واژه مصوب: ارزان خواب تعریف: شخصی که در طی سفر در مسافرسراهای ارزان اقامت می کند
composite membrane ( شیمی ) واژه مصوب: غشای چندلایه تعریف: غشایی که ازنظر ساختار فیزیکی یا شیمیایی لایههای مختلفی دارد
barré ( fr. ) ( موسیقی ) واژه مصوب: تمام بست تعریف: پرده گیری همۀ سیم ها، معمولاً با انگشت سبابه در یک پردۀ واحد در آن دسته از سازهای خانوادۀ بربط ه ...
sensory transduction ( علوم پایۀ پزشکی ) واژه مصوب: ترارسانی حسی تعریف: تبدیل پیام محرک حسی به پیام عصبی در گیرندۀ حسی
casket ( باستانشناسی ) واژه مصوب: جاتابوتی تعریف: صندوقی چوبی یا سنگی یا فلزی که جسد یا تابوت اصلی را در آن قرار میدادند
bright diffuse nebula ( نجوم ) واژه مصوب: سحابی پخشیدۀ روشن تعریف: سحابی پخشیده ای که به سبب نزدیکی به ستاره های اطراف درخشان دیده می شود
colour - composite image ( مهندسی نقشهبرداری ) واژه مصوب: تصویر ترکیب رنگی تعریف: تصویری رنگی که از اختصاص رنگ های مختلف به باندهای متفاوت و ترکیب ...
high - altitude station ( علوم جَوّ ) واژه مصوب: ایستگاه مرتفع تعریف: ایستگاه دیدبانی وضع هوا در ارتفاعی بالاتر از دوهزار متر که نشان دهندۀ وضع هوای ...
habitation site ( باستانشناسی ) واژه مصوب: محوطۀ مسکونی تعریف: اصطلاحی عمومی برای هر مکانی که شواهدی از فعالیت های زندگی روزمره در آن باشد
amoralist ( فلسفه ) واژه مصوب: اخلاق ناگرا تعریف: کسی که از اخلاق و ارزش های آن تبعیت نمی کند و آن را نادیده می گیرد
Carcharodon carcharias ( زیستشناسی - علوم جانوری ) واژه مصوب: کوسۀ سفید حقیقی تعریف: گونهای از تیرۀ کوسهایان و راستۀ کوسهسانان و بالاراستۀ نرمآ ...
theoretical oxygen demand ( مهندسی محیط زیست و انرژی ) واژه مصوب: اکسیژن خواهی نظری تعریف: ← اکسیژن خواهی نهایی
asset - stripping ( اقتصاد ) واژه مصوب: روت سازی دارایی تعریف: فرایند خرید شرکت های زیر قیمت ارزش گذاری شده با هدف فروش اقلام مختلف دارایی های آنها ...
commander's estimate of the situation ( علوم نظامی ) واژه مصوب: برآورد وضعیت فرماندهی تعریف: فرایند بررسی منظم و منطقی پیشامدهای احتمالی اثرگذار بر ...
moderately repetitive DNA ( زیست شناسی - ژن شناسی و زیست فنّاوری ) واژه مصوب: دِنای میان تکرار تعریف: توالی هایی که هزاران بار تکرار شده اند
common criteria ( رمزشناسی ) واژه مصوب: ضوابط عام تعریف: ضوابطی جامع و سختگیرانه برای تعیین کارایی امنیتی و حصول اطمینان از عملکرد سامانهها و محصو ...
true bearing ( مهندسی نقشه برداری ) واژه مصوب: سویۀ حقیقی تعریف: زاویۀ افقی بین خط نصف النهار و یک خط بر روی زمین
musicologist ( موسیقی ) واژه مصوب: موسیقیشناس تعریف: فردی که ویژگی های انواع موسیقی را تجزیه و تحلیل کند و به بررسی سوابق آنها بپردازد
insert shot ( سینما و تلویزیون ) واژه مصوب: میاننما تعریف: نوعی نمای جزئیات که در مرحلۀ تدوین در میان رویداد اصلی گنجانده میشود