دیکشنری
مترجم
احسان
فهرست واژه ها و پیشنهادهای نوشته شده
collateral
٢٠:٣٤ - ١٤٠٠/٠٢/١٠
وثیقه
گزارش
2
|
0
embellish
١٩:٣٧ - ١٤٠٠/٠٢/٠٣
تزئین کردن، آراستن
گزارش
2
|
0
captivate
٢١:٠٤ - ١٤٠٠/٠٢/٠١
شیفته شدن
گزارش
5
|
1
lanky
١٤:١٦ - ١٤٠٠/٠١/١٣
دراز بی قواره
گزارش
5
|
0
groan
١٤:١١ - ١٤٠٠/٠١/١٣
آه و ناله کردن
گزارش
12
|
0
convene
٢٠:٠٤ - ١٤٠٠/٠١/١٢
تشکیل جلسه دادن
گزارش
9
|
1
appreciable
١٩:٥٨ - ١٤٠٠/٠١/١٢
حائز اهمیت
گزارش
9
|
0
let me know
١٢:٢٢ - ١٣٩٩/١٢/٢٧
خبر دادن
گزارش
12
|
1
black comedy
١١:٢٩ - ١٣٩٩/١٢/٢٧
طنز تلخ
گزارش
5
|
0
fellow
١٥:٥١ - ١٣٩٩/١٠/١٠
هم قطار
گزارش
21
|
0
henceforth
٢٠:٢٠ - ١٣٩٩/٠٨/٢٥
ازین به بعد
گزارش
12
|
0
power
١٤:٠٤ - ١٣٩٩/٠٨/١٨
قوه
گزارش
7
|
1
dual citizenship
١٢:٥٢ - ١٣٩٩/٠٨/١٦
دو تابعیتی
گزارش
9
|
0
ethnicity
١٢:٤٨ - ١٣٩٩/٠٨/١٦
قومیت
گزارش
53
|
0
busywork
٢٣:٣٣ - ١٣٩٩/٠٨/٠٤
سر کاری نخود سیاه
گزارش
7
|
1
grade
١٣:٥٩ - ١٣٩٩/٠٨/٠٤
دسته بندی کردن
گزارش
9
|
1
barley
٢١:٤٣ - ١٣٩٩/٠٨/٠١
دوست گرامی اون barely که شما معنی کردین این به معنی گیاهی است که برای تهیه غذا ازش استفاده میشه
گزارش
85
|
1
meta
١٢:٥٧ - ١٣٩٩/٠٧/٢٤
فراتر از معمول
گزارش
14
|
0
regent
١٤:٣٧ - ١٣٩٩/٠٧/٢١
someone who governs instead of a king or queen, because the king or queen is sick, absent, or still a child
گزارش
9
|
1
specifically
١١:٥٣ - ١٣٩٩/٠٧/١٩
مخصوصا
گزارش
7
|
1
as follow
١٢:٤٦ - ١٣٩٩/٠٧/١٧
به شرح ذیل
گزارش
12
|
0
lose
١٢:٥١ - ١٣٩٩/٠٧/١٥
ضرر کردن
گزارش
18
|
1
to this end
١٣:١٧ - ١٣٩٩/٠٧/١٢
به این دلیل
گزارش
12
|
1
suffocate
٢٣:٥٥ - ١٣٩٩/٠٧/١٠
خفه شدن
گزارش
23
|
0
liberty
٢٢:٣٩ - ١٣٩٩/٠٥/١٥
مجاز
گزارش
16
|
1
irrigation
٢٠:٣١ - ١٣٩٩/٠٥/١٥
آبیاری
گزارش
28
|
0
pilgrimage
٠٩:١٨ - ١٣٩٩/٠٥/١٥
زیارت
گزارش
30
|
0
society
٢٢:٠٢ - ١٣٩٩/٠٥/٠٩
انجمن
گزارش
28
|
1
biographic
٢٢:٤٤ - ١٣٩٩/٠٥/٠٤
شرح زندگی
گزارش
12
|
0
deed
٢١:٤٠ - ١٣٩٩/٠٤/٢١
کار کردار
گزارش
34
|
1
colonist
٢٠:٣٢ - ١٣٩٩/٠٤/٢١
استثمارگر
گزارش
14
|
2
oppress
٢٠:٢٩ - ١٣٩٩/٠٤/٢١
ظلم کردن ناراحت و مشوش کردن
گزارش
32
|
1
inoperable
١٩:٥٩ - ١٣٩٩/٠٤/٢٠
غی قابل استفاده
گزارش
14
|
0
subtle
١٥:٤٧ - ١٣٩٩/٠٤/٢٠
کم زیر در مورد صدا زیرپوستی وار
گزارش
37
|
1
beggar
٢٠:١٢ - ١٣٩٩/٠٤/١٩
گدا
گزارش
44
|
1
knowledge firm
٢٠:٠٩ - ١٣٩٩/٠٤/١٦
شرکت دانش بنیان
گزارش
5
|
0
revolution
١٣:٢٩ - ١٣٩٩/٠٣/٢٦
چرخش
گزارش
21
|
1
sloping
١١:٥٢ - ١٣٩٩/٠٣/١٩
شیب دار
گزارش
30
|
1
breaker
١٤:٢٧ - ١٣٩٩/٠٣/١٨
موج شکن
گزارش
12
|
0
embody
١٢:٢٧ - ١٣٩٩/٠٣/١٨
سمبل چیزی بودن
گزارش
39
|
1
intruder
١٢:٤٨ - ١٣٩٩/٠٣/٠٧
مزاحم
گزارش
39
|
0
seethe
١٣:٣٢ - ١٣٩٩/٠٣/٠٦
پر ازدحام با توریست
گزارش
12
|
1
think
١٥:٢٢ - ١٣٩٩/٠٢/٢١
تصور کردن
گزارش
9
|
1
detection
١١:٣٩ - ١٣٩٩/٠٢/١٨
یافته
گزارش
9
|
1
advantages
١٩:٢٧ - ١٣٩٩/٠٢/١٦
برتری
گزارش
18
|
1
demotion
١٣:٥٧ - ١٣٩٩/٠٢/١٦
تنزیل رتبه
گزارش
18
|
1
demotion
١٣:٥٧ - ١٣٩٩/٠٢/١٦
رتبه
گزارش
7
|
1
persistence
٢٠:٥٧ - ١٣٩٩/٠٢/١٥
سماجت
گزارش
25
|
1
portion
٢٠:٤٩ - ١٣٩٩/٠٢/١٤
تقسیم کردن
گزارش
16
|
1
quotation
٢٠:٢٠ - ١٣٩٩/٠٢/١٤
نقل قول
گزارش
34
|
1
1
2