مجتبی م - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bingo: ایول زدی به هدف

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

halter top: تاپ نیم تنه ( زنانه )

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

delivered: هدایت شده نجات یافته رستگار شده توب ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inconsistencies: تناقض، نا هماهنگی

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

air out: جریان پیدا کردن هوا ( در چیزی ) . . ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deals: پیشنهاد

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hippie: جوان امروزی، جوان تیپ امروزی، . . . ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

poking: سوزن زدن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

thing: بعد از اسم اشخاص میاد میشه "مسئله، ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

any day: تحت هر شرایطی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blow up: برای پیشرفت در کاری میشه: ترکوندن س ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thong: شورت زنانه بغل بندی، شورت زنانه گره ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

join the club: تجربه مشترک داشتن. وضعیت همسان داشت ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are killing me: داری منو دیوونه میکنی. باور نمیکنم ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're killing me: داری منو دیوونه میکنی. باور نمیکنم ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

amish: فرقه مسیحی هست که هنوز سنتی زندگی م ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

amish: فرقه مسیحی هست که هنوز سنتی زندگی م ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chancla: دمپایی صندل

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i mean it: علاوه بر گفته های دوستان بالا میشه ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

barback: متصدی بار پیشخدمت بار

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

second generation: زادگاه دوم جای دیگری غیر از وطن متو ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

broken tongue: لهجه متفاوت. با لهجه. زبان بیگانه ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

maga: طرفدار ترامپ

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

appointment: نوبت قبلی وقت قبلی وقت قبلی تعیین ش ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

signature drink: مشروب امضادار

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lonja: توده چربی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuckboy: کسی که طرف مقابلش ( دختر ) اصلا برا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fuckboy: کسی که طرف مقابلش ( دختر ) اصلا برا ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuck boy: کسی که طرف مقابلش ( دختر ) اصلا برا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

fuck boy: کسی که طرف مقابلش ( دختر ) اصلا برا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

god bless you: sarina خنگ خودتی همجا هم خدا حفظت ک ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

paro: اسپانیایی: اعتصاب

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gofundme: خیریه کمک های مردمی پلتفرمی برای تا ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

start things off: از خود شروع کردن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

start thing off: از خود شروع کردن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cea�era: جشن ورود

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ceanera: جشن ورود

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chambelan: - همراه رقص ( تو پونزده شونزده سالگ ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chambela: - همراه رقص ( تو پونزده شونزده سالگ ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chambelana: - همراه رقص ( تو پونزده شونزده سالگ ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dive bar: بار با سبک قدیمی و کم مشتری

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

day of the dead: روز مردگان یچیز شبیه پنجشنبه آخر سا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inconsistencies: تناقض، نا هماهنگی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

join the club: تجربه مشترک داشتن. وضعیت همسان داشت ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

join the club: تجربه مشترک داشتن. وضعیت همسان داشت ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

quince court: گروه افتخاری همراه داماد یا عروس ( ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hard out: تمام کردن تعطیل کردن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give a shit: اهمیت دادن به چیزی نگران بودن دربار ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

give a shit: اهمیت دادن به چیزی نگران بودن دربار ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

courtesy bottom: کونیه پارتی جنده ی پارتی کسی که تو ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

EW: ایش اَیییی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

masc presenting: نگرش مردانه رفتار مردانه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

masc present: نگرش مردانه رفتار مردانه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

trophy girlfriend: دخترای سکسی و جذاب که آویزون افراد ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bottom of my everything: از ته قلبم از صمیم قلبم

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bottom of everything: از ته قلب از صمیم قلب

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gender queer: ژندر کوییر کسی که هویت جنسیش نه مرد ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

genderqueer: ژندر کوییر کسی که هویت جنسیش نه مرد ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

genderqueer: ژندر کوییر کسی که هویت جنسیش نه مرد ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drag: انتقال نقش جنسیتی. اصطلاحی در یک ن ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gender bend: نقش جنس مخالف رو بازی کردن در ظاهر ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

toxic masculinity: مردانگی سمی اصطلاحی هست که کارهایی ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rapey: تجاوز

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

homophobic: با احترام به خاندان زهرا خانوم عارض ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mongoloid: سندروم داون

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the arc of the moral universe is long but it bends toward justice: هرچند روح اخلاقی این دنیا قوس و کما ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's just so much: سَرم پره درگیرم ذهنم آشفته است

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to let off steam: عصبانیت رو خالی کردن

١١ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

digas: بگو به من

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bleeding money: پول از دست دادن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blooding money: پول از دست دادن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

blood money: پول از دست دادن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ran: بررسی کردن گردوندن مکانی به جلو برد ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bar tab: صورتحساب نوشیدنی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bajapanti: 1 - شورت درار 2 - کسی که با قدرت جذ ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

scribblings: خط ناخوانا نوشته شده. نوشته ی بد خ ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't front: جوری رفتار نکن. . .

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't even front: حتی جوری رفتار نکن که. . .

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

frekeada: احتمالا معنی ترساندن میده

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

i'm on my way: کار خودمو میکنم من تو راه خودمم

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on my way: کار خودمو میکنم من تو راه خودمم

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chola: دختر مکزیکی آمریکایی که تو باند موا ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grab ass: طفره رفتن وقت هدر دادن ولگردی کردن ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

severance package: پاداش پایان خدمت در شرکت یا اداره

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

severance package: پاداش پایان خدمت در شرکت یا اداره

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

moving on: رفتن سراغِ

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

moving on: رفتن سراغِ

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

boo fucking hoo: به تخم چپم

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tone deaf: نداشتن درک اجتماعی، عدم درک عمومی، ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

noodle arm: بازوی ناتوان بازوی بی جان دست بی جو ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

eastside: بخش شرقی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

comadre: مادرخوانده تو زبان اسپانیایی هست 1 ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

RS: 1. Real shit 2. Real smile 3. تلفظ ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

catch the shit: انتقاد کردن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pendeja: asshole

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

D: مخفف هستش برای: آلت تناسلی مرد

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

D: مخفف هستش برای: آلت تناسلی مرد

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sex positivity: شکل و شمایل صحیح سکسی. فیس درست سک ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuckery: . That which is fucked up . A broth ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shit out: موقعیت بد یا ناجور وضعیت خراب سر حد ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shit out: موقعیت بد یا ناجور وضعیت خراب سر حد ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

back in the closet: حقیقت را فاش نکردن ( بخصوص در مورد ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chipster: شهروند آمریکاییه مکزیکی تباری هستش ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chuntara: 1. رودررو حرف زدن، فیس تو فیس حرف ز ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hood rat: تحقیر کردن/توهین کردنِ به زن هرزه و ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

little bitch: جنده بی ارزش

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gringa: "دختر سفید پوست" که نژادش مهم نباشه ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chip on shoulder: کسی که از کسی کینه داره و چون باهاش ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chip on your shoulder: کسی که از کسی کینه داره و چون باهاش ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chip on his shoulder: کسی که از کسی کینه داره و چون باهاش ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chip on her shoulder: کسی که از کسی کینه داره و چون باهاش ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

little girl: دختر بی ارزش

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slut shaming: به اشتباه اَنگِ هرزه گی زدن به دختر ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

back and forth: کِشمَکِش

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

meth head: بنگی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tattoo: جای زخم و بخیه.

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tv time out: وقفه تلویزیونی، وله تبلیغاتی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

break even: یر به یر شدن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

breaking even: یر به یر شدن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

morning after: "اثرات بجا مونده از دیشب" ( مثلا ش ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

the morning after: "اثرات بجا مونده از دیشب" ( مثلا ش ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tripping: رفتار ناپسند

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

culero: asshole اسپانیاییه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be brought down a peg: شاخش بشکنه غرورش له بشه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bring down a peg: شاخش بشکنه غرورش له بشه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

maddogging: خیره شدن با نگاهِ خیره آزار دادن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mad dogging: خیره شدن به کسی با خشم با نگاهِ خیر ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ursula: جادو کردن اسپانیایی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

taken guts: دل و جرات داشتن خایه داشتن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fat tip: پاداش بزرگ انعام درشت

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thing: بعد از اسم اشخاص میاد میشه "مسئله، ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crowdsourcing: کمک جمعی. کمک مردمی. تامین منابع ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get your shit together: خودت از پس کارات بر بیا. کاراتو را ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

got your shit together: کاراتو خودت راست و ریس کردی. خودت ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chingona level: به نحو احسن خیلی عالی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chingona: به نحو احسن خیلی عالی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

leaving it: نسپردن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rehabbing: بازسازی، ترمیم

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

same page: باهم توافق داشتن ( سر چیزی ) شبیه ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

done time: تایمی از وقتشونو تو زندون سپری کردن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

moving heaven and earth: سخت تلاش کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

carnal: به اسپانیایی معنیه رفیق، داداش، آبج ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

huevo: 1. موافقت با چیزی 2. مطمئنن؛حتمن 3. ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

just in case: محض اطلاع. . . جهت تاکید. . . محض ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rice and beans: 1. اصالت اسپانیایی، اسپانیایی اصیل ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

huevon: اسپانیایی=آدم خیلی تنبل

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

huevona: اسپانیایی=آدم خیلی تنبل

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

post workout fuel: ریکاوری بعد ورزش، بازیابی انرژی بعد ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pinche: fucking

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cabron: bastard asshole

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

endgame: 1. پایان داستان، ته قصه، ته خط. . . ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dive: مخالف جای شیک رو میگن. مثل رستوران ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

instagram famous: شاخ اینستاگرام

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

housewarming: سور خونه جدید

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pull up: بالا آوردن و یافتن چیزی. . . بالا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shifty: تغییر شکل، تغییر ظاهر، تغییر رَویه، ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

coming out: اعلام گرایش جنسی، آشکار سازی گرایش ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coming out: اعلام گرایش جنسی، آشکار سازی گرایش ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

whole process: فرایند طولانی، بحث طولانی، بحث کلی. ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mind blown: هنگیدن مغز از تعجب

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mind blown: هنگیدن مغز از تعجب

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

queer: آقا یک کلمه هست "کوییر". . . کلمه ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thaw: یخ طرف آب شد

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

roast: به باد انتقاد گرفتن. . . دست انداخ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

day job: شغل ثابت

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jonbenet: دختر بچه اجرا کننده ای ( تو گروه رق ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pest control: مرکز کنترل و پیشگیری آفت

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

come to terms: کنار اومدن، قبول کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come to terms: کنار اومدن، قبول کردن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

second coat: لایه نشانی بار دوم، رنگامیزی بار دو ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

air things out: جریان پیدا کردن هوا ( در چیزی ) . . ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

air thing out: جریان پیدا کردن هوا ( در چیزی ) . . ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

graffiti out: پاک کردن دیوار نوشته

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get the shit off: پاک کردن گند ها از روی چیزی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rascuache: ضعیف، بدسلیقه، مضحک، خشن، مبتذل، خس ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

old guard: دارای افکار و عقاید قدیمی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

old guard: دارای افکار و عقاید قدیمی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

palitohere: شاخه کوچک، خط کوچک. . .

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

happy hour: سانس تخفیفات، بازه زمانی تخفیفات. . ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

regular: برا مکان هایی: مشتری ثابت

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fake hippie: آدمی که ظاهر غلط اندازی داره، امروز ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

halter top: تاپ نیم تنه ( زنانه )

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

halter: نیم تنه ( زنانه )

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

halter: نیم تنه ( زنانه )

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sweat pants: شلوار گرمکن ورزشی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

got to get: اطمینان پیدا کردن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chingao: لعنتی، کیری، تخمی، حرومی، کیر تو قی ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

swinging by: سرکشی کردن، سر زدن، وقت گذاشتن واسه ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

swing by: سرکشی کردن، سر زدن، وقت گذاشتن واسه ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

settling: مستقر شدن، تثبیت شدن/کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

newsy: توزیع کننده روزنامه، روزنامه فروش

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

top score: بالاترین رکورد

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

top score: بالاترین رکورد

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

badass: خفن، معرکه، عالی. . . کله خر. . .

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

got the picture: فهمیدم، متوجه شدم

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

soft open: افتتاحیه ساده مکانی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

marinated: چاشنی دار، طعم دار

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bar gun: نازل مشروب ریز. ( یچیز شبیه نازل ...

١١ ماه پیش

مدال‌های مجتبی م