تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

باری به هر جهت، همینجوری، برای خالی نبودن عریضه مثال : برای اینکه پدرم را بهتر بشناسید دلم می خواهد ولو خارج از موضوع هم باشد لامحاله شرحی در باب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

زندیده از مصدر زندیدن فارسی سره به معنی شرح داده شده و مشروح پیشنهاد : مطلبی که ثابت شده، واقعیت، فکت پذیرفته شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

همانطور که فرمودند از جمله واژه های برساخته جناب احمد کسروی و به معنی حزب و جمعیت می باشد مرحوم کسروی به جای وازه ی تازی حزب این واژه بسیار زیبا را ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

سیتا نام یکی از خدایان هندی است که معنای آن شیار کشتزار بود همچنانکه واژه دیوس ابتدا آسمان بود که وقتی به یونان و روم مهاجرت کرد زئوس و ژوپیتر شد و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

باده پنهانی نوشیدن، بی نظمی، آشوب، هرج و مرج، بی نظم، دچار آشوب و هرج و مرج، آشفته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ممزوج شدن، آمیختن، به خاطر آوردن، ذکر کردن، مخلوط کردن mingle

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

در ورزش فوتبال، گذشتن و عبور دادن توپ از بازیکن حریف به صورت عبور دادن توپ از بین پاهای وی توسط بازیکن صاحب توپ را لاپایی زدن به وی گویند که عموما با ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

معنای فر احتملا واضح است، اما تاش محل اختلاف است. حتی اگر هم معنی تاش کاملا مشخص می بود، باز دلیلی برای دانسته بودن معنی این نوع ترکیب ها وجود نداشت ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

نوعی روش بسیار دردناک اعدام که در آن، در بدن محکوم، بخصوص ناحیه سینه، سوراخ هایی ایجاد کرده و در هر یک شمعی افروخته قرار می دادند و وی را در کوی و بر ...

٢