پیشنهادهای آذرزاد پور اذربادگان (١١٢)
خود گورک پنداران عزیز که پانتورک و پانفارس واقعی شما هستید . ترجمه متن ترکی : سالار ( seller ) که از تغییر شکل کلمه پهلوی سردار تشکیل شده است، در ...
آقایان خود گورک پندار . پانفارس ( به معنی واقعی دشمن مردم آذربایجان و زبان ترکی ) رفتیم براتون از سایت خود تورچیه مدرک آوردیم هرچند که ( مگه به خر ...
مولانا خود در بیتی به روشنی گفته است که ترک نیست و ترکی نمی داند: تو ماه تُرکی و من اگر ترک نیستم —— دانم من این قدر که به ترکی است آب �سو� به زبان ...
ش در زبان پارتی وَلَگَش ( 𐭅𐭋𐭂𐭔 ) است که در زبان پهلوی به وَرداخش ( یا وَلاخش ) تغییر یافت و در زبان فارسی نو تبدیل به بلاش شد. ریشه این نام نامشخ ...
دانش در پارسی از دانستن و دان و بگیر اندوختن است . بنا نیست ترک دیوار و ترک اسب و ترک آدم و تریاک همه شبیه هم هستند ولی بنا نیست بگیم همه به قوم ترک ...
دانش و دانشمند جزوه واژگان قرضی و وارداتی در ترکی است . 😂 که صد در صد اصلا صد و دانش و قرض و عربی و وارد و ترک اصلا همه تورکی هستندددددد عووووووو ز ...
عجیبه همه زبان های جهان ریشه در تورکی مریخی دارند 😂 عجیبه همه اقوام جهان ریشه تورکی دارند . اصلا ام قوم گرایی نیست . bilim bilgi bilik عجیبه دان ...
سالار واژه ای صد در صد پارسی است . چون ما امروز نمی بینیم در زبان های ترکی کسی سالار بگوید . در پارسی میانه ما سپهسالار ، آخورسالار ، دربان سالار ، ...
ورود نخستین آریاییان به میتانی بود و آنان پادشاهی میتانی را آغاز کردند و بیشترین شباهت اساطیر پیشدادی با شاهان میتانی است.
نخجیر را در پارسی میانه یا پارسیگ نخچیر میگفتند .
آسمان واژه پارسی . در پارسیه میانه یا پارسیگ پیش از ورود ترکان به آذربایجان و ایران . 😂🤝 عبدالرضا واژه ای صد در صد تورکیییییی عابد که واژه ای تو ...
در پارسی میانه یا پارسیگ آن را هَربرز مینامیدن.
واژه پشیمان در ادبیات پارسیگ یا پارسی میانه.
Karpuz s�zc�ğ� Yunancadan T�rk�eye ge�miştir. Kaşgarlı Mahmut'un 1071 yılında yazdığı D�v�n� Lugati't - T�rk ve Ali Ş�r Neva�nin yazdığı Muhakemet�'l ...
tekerlek tigir təkər g'ildirak واژه چرخ در زبان های ترکی امروز ترکیه ای یا استامبولی آذربایجانی ترکمنی ازبکی 😂 نمی دونم رضا شاه تاریخ چورچانننن ...
واژه چوب در ادبیات پارسی میانه یا پارسیگ.
واژه آرزو واژه ای پارسی ریشه در پارسی میانه یا پارسیگ . آرزوگیه یا ارزوگ به ریه امروز پارسی آرزو در آمده است .
واژه جزیره معرب شده واژه گزیرک پارسی میانه یا پارسیگ.
و خدارو هزاران بار شکر . مردم اوستی در شمال گرجستان و مردم بلوچ و یغنابی و پشتو و پامیر زنده هستند و به زبان نیاکانشان پهلویگ یا پارتی آلانی سغدی ...
دم جهان نوین و علم دانش گرم . از قومگرایان بهتر . بنا نیست آمریکای از اول انگلیسی زبان باشه . سرخپوستان ام لابد فتنه اسپانیایی ها بودن برای این او ...
Parthian language, Middle Iranian language, an extinct member of the West Iranian languages of the Indo - Iranian branch of the Indo - European langu ...
ارشک ( به پارسی باستان: 𐎠𐎼𐏁𐎣 ) که با نام سلطنتی اردشیر چهارم ( به پارسی باستان: 𐎠𐎼𐎫𐎧𐏁𐏂𐎠 ) شناخته می شود. خود گرگ پندار های عزیز بعد اینک ...
Part�a, ( Part�a: 𐭐𐭄𐭋𐭅𐭀𐭍𐭉𐭂 ) aynı zamanda Arsasid Pehlevicesi olarak da bilinmektedir, tarihte Part �lkesinde ( İran'ın kuzeybatısı ve Horasa ...
Soğdca k�kenli olan kent ( "kend" ) ve aslen Fars�a olan şehir s�zc�kleri T�rk�ede aynı anlama gelecek şekilde kullanılır. Orta Asya T�rklerinde "Taş ...
Soğdca k�kenli olan kent ( "kend" ) ve aslen Fars�a olan şehir s�zc�kleri T�rk�ede aynı anlama gelecek şekilde kullanılır. Orta Asya T�rklerinde "Taş ...
خانه واژه پارسی است که در پارسی میانه به آن خانگ گفته میشد . در زبان های کهن ایرانی به شکل �hana به معنای جا و محل بوده است که از �n و h�n گرفته شده ...
واژه خانه در متون پارسیگ و پارسی میانه .
تورکیستان لابد فردا ام خدا هم تورک است . چه بگویم با مردمان متوهم چه میتوان کرد . همه زبان جهان تورکی هستند . اصلا تورک یعنی همه چیز از این به بعد ...
�افشین� املای عربی �پِشین� ( Pišīn ) در پارسی میانه، یا همتای آن در یکی از دیگر زبان های ایرانی میانه ( به ویژه سغدی ) ، و به باور برخی از زبان شناسا ...
اِخشید ( از سغدیِ: xšyδ, xšēδ ) به معنی حاکم، از لقب های شاهزادگان ایرانی سغد و درهٔ فرغانه در منطقهٔ فرارود در دوران پیش از اسلام و دورهٔ اولیهٔ اسل ...
سنگ نبشته رباطک به زبان باختری، از دوران کانیشکا، امپراتور کوشانی. در کتیبه، زبانی که کتیبه به آن نوشته شده است تحت عنوان αριαο ( ariao، �آریایی� ) ...
بلاش در زبان پارتی وَلَگَش ( 𐭅𐭋𐭂𐭔 ) است که در زبان پهلوی به وَرداخش ( یا وَلاخش ) تغییر یافت و در زبان فارسی نو تبدیل به بلاش شد. ریشه این نام نا ...
پارسی باستان: xša�a، اوستایی: xšaθra، پهلوی: xšaθr، پارسی میانه اولیه: šaθr، پارسی میانه متاخر: šahr، بلخی: šatr
واژه شهر از ترکیب دو کلمه شه و هر ساخته شده به معنای کل بزرگ؛ و از پارسی میانه شهر و از پارسی باستان χşaθra - گرفته شده است. xšaθra در پارسی باستان ب ...
پاپک خرمدین سردار بزرگ آذربایجان . کسی که پیرو آیین خرمدین و مزدکی بود و در راه ایران شمشیر زد . و در پایان به دست خلفای تازی افتاد . حال بگویی د ...
ارباب ، دارنده ، سرور . به معنی خداوند و یا الهه یا ایزد و آفریدگار نیست . به چم و معنی ارباب و شاه.
واژه سالار در منابع پارسی میانه و ساسانی. واژه صد در صد پارسی.
پهلوی: مِن ( man ) ؛ پارسی باستان: منا ( man� ) ؛ اوستا: منه ( mana ) ؛ کردی: من ( min ) ؛ خوانساری: مُن ( mon ) ؛ انگلیسی : me درواقع ضمیر �من� تا پ ...
واژه چراغ در متون پارسیگ .
چراغ واژه ای با ریشهٔ پارسی است. این واژه از زبان پارسی به زبان سوریانی رفته و به صورت s̲h̲rāḡā یا s̲h̲rāg̲h̲ā تغییر یافته است و سپس زبان عربی آن را ...
واژه هر در نسک پهلوی و پارسیگ دوره ساسانی. که برای نویسه آن به هزوارش آن را ( کرا ) مینوشتند و آنرا هر می خواندند .
واژه ایار یا عیار از پارسیگ یا پارسی میانه میآید. ayārīh به معنی یاری .
برخی سخنان برخی نژاد پرستان در همان حد احمقانه است که در ترکیه به دلیل ایرانی بودن جشن نوروز آن را ممنوع میکنند در ایران نژاد پرستان نوروز را ترکی می ...
گُربه در فارسی برگرفته از �گُربَک� در زبان پارسی میانه است. نام این حیوان در فارسی دری �پُشَک� یا �پِشَک� است و در زبان پشتو به آن �پیشو� می گویند. د ...
هراس واژه ای در زبان پارتی ( پهلوانیگ ) است . و واژه ترس واژه پارسی میانه است . که هردو وارد زبان پارسی نو شدن.
جامه در پارسی میانه یا پارسیگ : جامگ ( 𐬘𐬁𐬨𐬀𐬔 )
واژه پادیز ( پادێز pādēz ) در پارسی میانه به معنی پاییز بوده که آن را به زمستان یا خرمن مربوط دانسته اند. این واژه به چم گردآوری و جمع کردن است که او ...
آرتاویل نام اصلی این شهر در دوران های مختلف پس از حکومت ساسانیان بوده است. ( ( ارد� یا �ارته�، از ایزدان زرتشتی است که پاسدار راستی و داد است. ( ...
سبلان در سنسکریت صبلیمن ( śabaliman ) و به معنی رگه بوده است؛ زیرا در دامنهٔ این کوه، چشمهٔ آب گرم و آب سرد با فاصلهٔ نزدیک یک متر از هم دیده می شود؛ ...