تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیچیدگی زمانی ( اصطلاح انگلیسی برای مهندسی کامپیوتر )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عملگر جمعی ( اصطلاح انگلیسی برای مهندسی کامپیوتر )

پیشنهاد
٠

زبان توصیف صفحه ( اصطلاح انگلیسی برای مهندسی کامپیوتر )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آدرس کوتاه/مختصر شده ( اصطلاح انگلیسی برای مهندسی کامپیوتر )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به معنی بعیدبودن یا دورازذهن بودن اتفاق افتادن چیزی است.

پیشنهاد
٠

باید نتیجه بد کارهایی که کردی را بپذیری

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هنگامی که مطلبی را فراموش می کنید و چیزی به ذهن نمی رسد.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هنگامی که مطلبی را فراموش می کنید و چیزی به ذهن نمی رسد.

پیشنهاد
٠

خواستن توانستن است

پیشنهاد
٠

مردم معمولا از نبودن مقام مافوق سواستفاده خواهند کرد.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مرام گذاشتن، به کسی لطف یا کمک کردن

پیشنهاد
٠

روزهای آخرش است

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با هدف بهتر نشان دادن خود، راجع به کار بدی که کسی انجام داده صحبت کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دیر رسیدن یا انجام شدن کاری بهتر از نرسیدن یا انجام نشدن آن کار است.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دست و پا چلفتی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شخصی که نصیحت و راهنمایی ناخواسته ارائه می دهد.

پیشنهاد
٠

برای توصیف شرایطی که نامطلوب شروع شده ولی پایان خوش داشته به کار می رود.

پیشنهاد
٠

برای پذیرش اینکه حتی تجربیات خوش نیز به پایان می رسند به کار می رود.

پیشنهاد
٠

در عشق و جنگ، نباید انتظار رفتار منطقی و معقول داشت.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

he is so fat

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

he is lazy

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

i'm scared to do this

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

i'm not sure about it

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

i'll keep quiet

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

i'm very excited

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

you're very kind

پیشنهاد
٠

i want to ask you a question

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

i like you a lot

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

are you mad? ( slang phrase )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

i'm a bit busy ( slang phrase )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

leave me alone ( slang phrase )

پیشنهاد
٠

break out ( slang phrase )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

coming down with ( slang phrase )

پیشنهاد
٠

swell up ( slang phrase )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

get rid of ( slang phrase )

پیشنهاد
٠

stuffed up ( slang phrase )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

recover from an illness ( slang phrase )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

come around ( slang phrase )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

something which is given for free, for nothing ( slang phrase )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

what luck ( slang phrase )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

a place where somebody lives, home ( slang phrase )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

to visit a place or a person very quickly , to pay a brief visit

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

short for homeboy or homegirl, pal and buddy

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

to feel hungry

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

go to the library

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

cut down

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

i don't know

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

don't be stupid

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

i'm listening to you

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

i have a free time