پیشنهادهای Arezou Mhn (٣١)
مخفی شده، پنهان شده، از انظار دور نگه داشته شده
( به شکل جمع ) : اصول، معیارها، ضوابط
مطمئناً، صددرصد، بی شک
بدرقه کردن/ مهمان را تا جلوی درِ خروجی همراهی کردن.
( سخن، فکر، داستان ) تفصیل/ بسط/ گسترش. ( صدا، جریان، ولتاژ ) تقویت/ دامنه افزایی.
alienate sb from sb/sth کسی را از کسی/چیزی برگرداندن؛ کسی را از کسی/چیزی دور کردن؛ کسی را از کسی/چیزی بیزار کردن؛ کسی را نسبت به کسی/چیزی بیگانه کردن
کودکی که مادرش کار می کند.
آزارخواهی، آزارگری، سادومازوخیسم. عبارت است از: آزار دادن، تحقیر دیگران، بی احترامی به آن ها یا آزار دیدن و یا مورد بی احترامی و تحقیر دیگران قرار گ ...
کنار گذاشتن، پس انداز کردن، ( وقت ) تخصیص دادن، فراموش کردن، درنظر نگرفتن، نادیده گرفتن، ( حقوق ) ابطال کردن، لغو کردن
کاهش ناپذیر، خستگی ناپذیر، خلل ناپذیر، پایدار، مستمر، تمام نشدنی
( فلسفه ) خودانگارانه، خودباورانه، خودمدارانه
واقعیت گریز، واقع گریزانه
بلوغ، کمال، بزرگسالی
مأیوس، ناامید، غریب، ناتوان، عاجز. bereft of: محروم از / فاقدِ. . .
یکپارچه، یکدست، به هم پیوسته، تفکیک نپذیر، نامشخص
( عمل و غیره ) محکوم به شکست، چیزی که نتیجۀ عکس می دهد.
عمل یا رفتار غیرارادی
قدیمی، از مُد افتاده، نامعمول، نامتداول، نامرسوم
۱. از روی وسواس، بی اختیار، بی اراده ۲. به طور عالی، به طور جذاب
تحلیل رفتگی، بی بنیگی، ضعف، بی قوتی
سپرِ بلا، بلاگردان
جایِ. . . را گرفتن، جایگزینِ. . . شدن، از دور خارج شدن
put/ stick one's tongue out زبان خود را نشان دادن، ( برای تحقیر ) زبان خود را درآوردن، دهن کجی کردن
( برگ، گیاه ) رنگارنگ، چندرنگ، خال دار. متنوع، گوناگون
تکبر، نخوت، تفرعن، خودبرتربینی.
شیطانی، اهریمنی، شریرانه، شیطان صفتانه. ( هوا، تنبیه و غیره ) بد، سخت، زشت. ( مسئله ) سخت، پیچیده، بغرنج. ( خلق و خو ) تند، بد، خشن.
مرام، مسلک، مکتب، نظریۀ غیرعلمی
آزار، اذیت، شکنجه، تعدی.
کهنه خر، ( در محاوره ) کاسه بشقابی، کسانی که در گذشته در خیابان ها می چرخیدند و اجناس کهنه و مستعمل مثل پوشاک، مبلمان و . . . را به قیمت ارزان می خری ...
اخلاقی، مطابق اخلاق، طبق موازین اخلاقی، به احتمال قوق، به احتمال قریب به یقین.
بومی، ( با حروف بزرگ ) مربوط به بومیان استرالیا، بومی استرالیا، حیوان یا گیاه بومی.