پیشنهادهای امیر جواهری (١٤٨)
حساب های انرژی و گسیل آلاینده ها
درخواست اقدام
تصمیم گیری مبتنی بر شواهد
کارشناس نسخ دستی
رونوشت برداری بازچاپ، بازگرفت
مهماندار مراسم
an event, group, or activity that helps someone start something launch pad for • Ellington’s band was a launching pad for many gifted jazz musician ...
شیوه نامه ( در اصلاح سازمان ملل )
احساس گناه بازمانده
شکست زمین
روان گرا شدن، روان گرا کردن
نقشه برداری وسعت سیل
شبکه بندی اطلاعات
از دست دادن دارایی
بلایای آهسته شروع
تخریب زیستگاه
آسیب دیدن
خود رو به آب و آتش زدن
بیمه مسکن
چگونگی اوضاع
مرکز مبادله
توابع آسیب پذیری
حق زندگی در محل یا زمینی برای یک مدت the legal right to live in a house or use a piece of land for a period of time
حلقه های مفقوده
مشارکت - ایفای نقش
دیه پادشاه ( کنایه از مبلغ زیاد برای قیمت یک کالا ) ، پول خون پدرش
A surplus of inventory or capacity or of cash that is greater than the amount in the record of an account باقیمانده مصالح پس از اتمام ساخت و ساز تخمی ...
To send something for delivery the next day. We can overnight you the documents for signature.
دستکاری در ظاهر بدن مانند تتو زدن، پیرسینگ، رد کردن بند از لای پوست، دو قسمت کردن زبان و . . .
آثار کبودی در جسد
شانس به شجاعان رو میکنه fortune favored her بخت به او روی کرد.
( امریکا - حقوق ) حق قانونی شخص بازداشت شده به امتناع از پاسخ دادن به پرسش های پلیس تا هنگام حضور وکیل او و حق او به داشتن وکیل در همه ی موارد و مراحل
هنوز کار داره it's work in progress. هنوز تموم نشده
مستقیم به سمت شمال
The radio/fuse is fried سوخته ( برای لوازم الکتریکی )
used to say that someone does something bad or stupid because they have not been told or taught that it is wrong: • Drugs are being sold to children ...
کسی را با جایی آشنا کردن اطراف را نشان کسی دادن
سلاح تهاجمی
آمار دادن
کسی را مقابل کسی قرار دادن - با چیزی یا کسی نبرد کردن
فهمیدن متوجه شدن
فهمیدن ( چیزی که درکش مشکل است ) مثال: seems like you haven't wrapped your mind around the fact that he is the boss مثل اینکه هنوز نفهمیدی اون رییسه
کسی که همیشه ( زیادی ) خوشبینه ( به طعنه گفته میشه )
روی شانس خود زیادی حساب کردن
The phrase "get in over one's head" means to become involved in a situation that is too difficult or complex to handle. It suggests that the person h ...
از مخفیگاه بیرون کشیدن
بیش از توانایی خود، مسولیت داشتن توانایی انجام کاری را نداشتن
دسته عزاداران ( نفر و خودرو ) که به آرامی حرکت میکنند
تیپ زدن - فکل کراوات کردن - خوشتیپ کردن - به خود رسیدن
قد کوتاه، کوتاه - قد، کسی که همیشه با کوتاهی قدش مشکل داره متضاد lanky