امیررضا فرهید
من امیررضا هستم.تو تبریز زندگی میکنم.من حدود چهار ساله که به کلاس زبان میرم و این دیکشنری اولین و بهترین دیکشنریه که من چهار ساله ازش
استفاده میکنم و سعی می کنم معنی بهتر لغات را هم در این برنامه بگذارم.
من مدیون مدیر این برنامه هستم و تشکر فراوان از ایشان دارم.
ممنون
فهرست جمله های ترجمه شده
|
واژه
|
جمله های ترجمه شده
|
|
|
1 |
mug
|
• She scooped out some sugar from the mug.
• آن دختر کمی شکر از فنجان برداشت.
|
١٣٩٨/٠١/٢٧
|
|
|
2 |
mug
|
• She filled her mug with orange juice.
• او (اشاره به مونث) فنجانش را با آب پرتقال پر کرد.
|
١٣٩٨/٠١/٢٧
|
|
|
3 |
mug
|
• She scooped out some sugar from the mug.
• او کمی شکر از فنحان برداشت
|
١٣٩٨/٠١/٢٧
|
|
|
4 |
portrait
|
• A portrait of Abraham Lincoln hangs on the wall.
• تصویری از آب رهام لینکلن روی دیوار آویزان است.
|
١٣٩٨/٠١/٢٣
|
|
|
5 |
typhoon
|
• A typhoon is on its way.
• طوفان در حال آمدن است.
|
١٣٩٧/١١/٢٧
|
|
|
6 |
tornado
|
• The town was hit by a tornado last night.
• دیشب شهر با یک طوفان خراب شد.
|
١٣٩٧/١١/٢٧
|
|
|
7 |
competition
|
• He came first in the poetry competition.
• او اولین بار به رقابت شعر آمد.
|
١٣٩٧/١١/٠٥
|
|
|
8 |
scared
|
• My sister was always scared of dogs.
• خواهر من همیشه از سگ ها می ترسد.
|
١٣٩٧/١٠/٢٨
|
|
|
9 |
matter
|
• organic matter
• ماده اصل
|
١٣٩٧/١٠/٢٨
|
|
|
10 |
leopard
|
• The leopard can never change its spots.
• پللنگ وحشی هرگز نمیتواند لکه هایش را عوض کند.
|
١٣٩٧/١٠/٢٧
|
|
|
11 |
leopard
|
• A leopard cannot change its spots.
• پلنگ وحشی هرگز نمیتواند لکه هایش را عوض کند.
|
١٣٩٧/١٠/٢٧
|
|
|