تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

این اصطلاح informal هست و به معنی راه نداره اگه به صورت formal بخوام بگم میگم There's no possibility of that

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به ساختار Be compatible with sb با کسی سازگار بود I'm more compatible with my mom

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Would rather = would prefer

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Can't bear ( doing ) sth تحمل چیزی رو نداشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Loathe متنفر بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Detest متنفر بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Be mad about sth/ sb کشته مرده ی کسی/چیزی بودن دیوونه ی کسی یا چیزی بودن هر دو اصطلاح informal هستند She is mad about clothes او دیوانه ی لباس است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

قیدهای تشدید کننده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Keep to the rules از قانون پیروی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Stick to the rules از قانون پیروی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

توضیح مفصل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مدیر بازاریابی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

به صورت غیر رسمی به جاش میتونم از launch into

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Drop out of به صورت غیر رسمیه ترک کردن دست کشیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هزینه ی چیزی را پرداخت کردن که به صورت formal میتونید بگید Bore the cost of. . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

Board the aircraft ( formal ) =get on the plane سوار هواپیما شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

میتونیم به جاش از Stay out of his way هم استفاده کنیم مثال Keep him out of our way

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

می تونیم اینارو هم بگیم که دومی رسمی تره Give my love to Send my regards to سلام مرا برسان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

با فعل stands for میاد This acronym stands for. . . این سرواژه نمایان گر فلان کلمه است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

قدرشناس ، قدردان اگر به ابتدای کلمه un اضافه شود antonym آن تولید می شود Ungrateful قدرنشناس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Be a bag of nerves خیلی مضطرب و عصبی بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

At the last moment = at the last minute = at the eleventh hour دقیقه نود دقیقه آخر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

Antonym: a quick meal

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"Time is up" is correct. "Time's up" is also correct. Both mean exactly the same thing, and both are idiomatic, as usually the direction "up" has not ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سهوا که متضادش میشه purposely, deliberately, intentionally, on purpose

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Has a heart of gold

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Start up a business

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

At Any minute خیلی زود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

In my opinion If you ask me In my book In my idea

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

میخام بگم بیماری در یه جا شیوع پیدا کرده Outbreak hits somewhere

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Have second thoughts about sth Hesitate

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

On father's side E. g. she is my grandfather on my father's side

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

On mother's side E. g. she is my grandmother on my mother's side

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ایستگاه کسی رو گرفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معروف به

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Nipple

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به شدت شرم آور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

The poor فقرا The blind نابینایان The elderly سالمندان جمع هستند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

لبخند زدن با افتخار و سربلندی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به آرامی زمزمه کردن با حرف اضافه ی to می آید I love you and want to marry you, 'Dylan whispered softly 'to Madison Extracted from English collocat ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

In a wink = in a jiffy

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

In a wink = in a jiffy = in a flash سه سوته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

با feel می آید He felt a surge of anger به طور ناگهانی شدیدا عصبی شد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

In command of = in charge of = in control of مسئول چیزی بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

In charge of

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بوران کورکننده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

کل طول سال

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Israel's iron dome is significant threat for Palestinian terrorists

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تعمیر کردن یا تعمیر و نگهداری انجام دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بیسکویت یا کلوچه ای که روش شکلات های ریز هست