تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

someone who is friendly and enjoys meeting and talking to people

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Aphorism

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اصرار جدی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آمار بیمه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Abut نزدیک بودن، متصل بودن یا شدن Adjoin

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

واقعی نیست Abstract

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

Abrogate

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Abrasive

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چپ چپ نگاه کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

قابل توجه Striking Remarkable

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Dysfunctional family

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

Tight knit family خانواده متحد و صمیمی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

کمی بیشتر This word used slightly more in writing than in conversation

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حامل یک احساس

پیشنهاد
٠

آنچه کاملاً واضح است این است که

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چربی اشباع

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

من چنین انتظاری دارم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

من چنین تصور می کنم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

متأسفانه بله

پیشنهاد
٠

Impossible غیر ممکن

پیشنهاد
٠

غیرمنطقی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

To have dinner

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

هزینه این معمولا میشه هزینه ای که توسط یه ارگان دولتی خرج میشه دو تا کلمه ی دیگه به معنی هزینه بگم Expenditure Expense

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

افتتاح کسب و کار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

ویژگی های ظاهری، ترکیب صورت The twins had exactly the same facial features. - ترکیب صورت دوقلوها کاملاً یک جور بود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

وجه اشتراک داشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

وجه اشتراک داشتن =Have a lot of things in common Have a common ground

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

هم فکر دوتا صفت دیگه با mind هم جا داره بدونیم Narrow - minded کوته فکر Open - minded روشن فکر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Slightly = somewhat کمی، اندکی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Slightly کمی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Yes and no بگی نگی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

So so A kind of A sort of

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

In proportion to

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گشت و گذار که با فعل هایی مثل do یا go میاد Do sightseeing Go sightseeing

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Except, Except for به جز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بسیار بحث برانگیز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بسیار موثر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

بسیار رقابتی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

بسیار غیر معمول

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

Knock on the wood بزنم به تخته

پیشنهاد
٠

این اصطلاح غیررسمی، طنز آمیز و بریتانیایی هست یا بهتر بگیم informal, humorous and British به معنی کش رفتن، دزدیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خیلی دوستت داریم با عشق فراوان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

این اصطلاح که به معنی' بله دقیقا' و' چه جورم' هست کاملا old - fashioned و informal هست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

هم معنی هاش As for As regards As respects In reference to معنیش میشه با توجه به

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

با توجه به هم معنی هاش As regards In reference to As respects As to

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

با توجه به چندتا synonyms As regards As respects As for As to

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

با توجه به As regards In reference to As for As to

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

با توجه به چندتا همه معنی هاش As regards As respect As for As to

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

با توجه به کاملا formal هست این اصطلاح چندتا از synonym هاش In resource to As respect As to As for

پیشنهاد
٠

این اصطلاح formal هست و به معنی راه نداره یا امکانش وجود نداره اگه بخوام به صورت informal بگمش میگم No chance