پیشنهادهای محمدامین قنبری (١٧)
نشاندهنده، نمایشگر، مشخص کننده
عرصه، صفحه، سطح
رشته، نخ، خط، نوار خیلی باریک
چرخنده ، چرخان Spun barrel reflector منعکس کننده استوانه ای چرخنده. آنتن استوانه ای شکل چرخان
تعیین کردن، معلوم کردن، دادن مشخصات دقیق، دادن و مشخص کردن مختصات دقیق. : Specifying the location of a point: مشخص کردن موقعیت در یک خط، در یک صفحه و ...
آتل گیری یا بستن و محکم کردن استخوانهای شکسته، گچ و آتل گیری شکستگی
به اصل چیزی رسیدن، حقیقت پشت چیزی را معلوم کردن، پرده دری، کنار زدن حجاب و مانع، نقاب از چهره کسی یا چیزی برداشتن، مشخص کردن چیزی که در نهان یا پشت م ...
نوچه و پیرو افراطی، طرفدار تندروی افراطی
گره با دندان باز کردن، با دندان گزیدن، با دندان گرفتن. . .
دولچا به معنی سطل، پارچ یا ظرفی که در آن آب یا مایعات دیگر مثل شیر و. . . می ریزند. بصورت تحت الفظی یعنی چیزی برای پر کردن، وسیله ای برای پر شدن. دو ...
پیشکش، جایزه، چیزی که به بهای خیلی کمتر از ارزش واقعیش یا به رایگان به کسی داده شود.
باز کردن ( لا یا لولا ) ، کنار زدن روکش یا کاور، پوشش چیزی را باز کردن یا کنار زدن
رنجیده، آزرده، رنجانده شده
اسم خاص هست برای کافه یا کلوپ و . . .
ادا درآوردن، شکلک، ژست
چیزهای خوبی برای ارائه دادن، چیزهای خوبی که ذخیره شده و قابل ارائه هست، منظور از چیزهای خوب یعنی کالاها یا چیزهایی که بعنوان جایزه و پاداش هم می توان ...
If push comes to shove اگر مساله بیخ پیدا کند، درصورتیکه قضیه بالا بگیرد