پیشنهاد‌های علی سیریزی (٧,٦٨٥)

بازدید
١٠,٦٦٠
تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

در گویش یزدی به نداری و تنگدستی ، فقیر ،

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

پَک و پوز در گویش یزدی به صورت می گویند ، اما با حالت تحقر و بی ادبانه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

پَسَکی ، در گویش یزدی ، وارانه ، معکوس

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

در گویش یزدی ، لب و دهان حیوان

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١١

پَخمَه. در گویش یزدی به هر فرد بی عرضه گویند

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

پَخَل، در گویش یزدی آشغال و جنس نامرغوب

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

پِت پِت ، به آهسته صحبت کردن، پچ پچ نمودن در گویش یزدی است.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

در یزد به آلت کارد مانند از ابزار قالیبافی گویند

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

پاشَخ کِردَن، در گویش یزدی یعنی بر سرعت پاها افزودن، یعنی تند دویدن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

پاتو او زَن ، اصطلاحی در یزد کنایه از زن منحرف می باشد

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

نوعی زماد یا دارو که در استان یزد استفاده می شود، گرد قهوه ای رنگ حاصله از ساییدن چوب های پوک داخل درخت بید کهنسال که برای پاشیدن موضع متورم و سرخ ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

در گویش یزدی با کاربرد زیاد، یعنی ریشه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

در گویش یزدی بعنی ، شاخه سرزده از پای درخت، کنایه از بچه کوچک

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

بَشن، در گویش یزدی یعنی اطراف

پیشنهاد
٢

در گویش یزدی کنایه از ارثی بودن بی تقوایی است

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

تو بَحرش رفتم ، یک اصطلاح در گویش یزدی به این مفهوم است: به دقت در او نگریستم، با دقت او را نگاه کردم.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

بِجُم، در گویش یزدی یعنی بجنب است

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

بائو، در گویش یزدی یعنی بازو

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

اَوزیپو، در گویش یزدی به آب بی رمق گفته می شود

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

اِمبار، در گویش یزدی یعنی این بار، این دفعه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

اَلَم غِرغِر ، در گویش یزدی به اصطلاح رنگ و وارنگ نامتجانس و نامناسب

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

اَلّادگی، در گویش یزدی یعنی عمدا، عمدی ، آگاهانه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

آکیُک، در گویش یزدی یعنی آهای فلانی ، آهای فلانک

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

رجوع به آکیوک شود

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

اِقَّدَه، در گویش یزدی ، این قدر

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

اَصِّش، در گویش یزدی اصلا

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

اِسَّخ، در گویش یزدی یعنی استخر

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

اِسبُل، در گویش یزدی یعنی طحال

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

معادل آن در گویش یزدی ، اَخُّوَه یعنی دهن دره ، خمیازه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
-١١

اَخُّوَه، در گویش یزدی یعنی دهن دره، خمیازه، افاک

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

آب چَلَقون، در گویش یزدی آبچکان

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٦

در گویش آبادانی به پسر بچه و به مخاطب گفته می شود.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

در گویش مشهدی، دوست، رفیق و فرد مخاطب

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

دلقک ، نام یکی از کارتهای پاسور ( پاسور دارای ۵۲ کارت در چهار خال سیزده عددی و دو کارت در دو رنگ به نام ژوکر یا دلقک دارد. )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧

بانو، خانم، خاتون، ملکه و خانم سیده ( نام یک نوع از کارت های چهارگانه ۵۲ عددی پاسور )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

شهریار، پادشاه، سلطان و شاهنشاه ( نام یک نوع از کارت های چهارگانه ۵۲ عددی پاسور )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

مشمول، جنگجو، نظامی، ( نام یک نوع از کارت های چهارگانه ۵۲عددی پاسور )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

آسیاب ، نام یک نوع از کارت های چهارگانه ۵۲ عددی پاسور ( تک ، توس )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

پیک یعنی قاصد ، نامه رسان، چاپار . ( ( لیوان شیشه ای عرق خوری ) ) [پیک، pik ] نام یکی از خال های چهارگانه پاسور ( ( ورق بازی ) ) که دارای سیزده کارت ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٥

أجر خام ، نام یکی از خال های چهارگانه پاسور ( ( ورق بازی ) ) که دارای سیزده کارت بنام های ( دو تا ده ) ( آس ) ( سرباز، بی بی و شاه ) می باشد.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

نام یکی از خال های چهارگانه پاسور ( ( ورق بازی ) ) که دارای سیزده کارت بنام های ( دو تا ده ) ( آس ) ( سرباز، بی بی و شاه ) می باشد.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

نام یکی از خال های چهارگانه پاسور ( ( ورق بازی ) ) که دارای سیزده کارت بنام های ( دو تا ده ) ( آس ) ( سرباز، بی بی و شاه ) می باشد.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

نام یکی از خال های چهارگانه پاسور ( ( ورق بازی ) ) که دارای سیزده کارت بنام های ( دو تا ده ) ( آس ) ( سرباز، بی بی و شاه ) می باشد.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

ابزار بازی، برگ بازی، ورق بازی، قططه بازی ( ( مترادف گنجفه که نوعی ورق یا برگی قبل پاسور در ادوار گذشته بوده ) به مجموعه ۵۴ کارت با چهار خال بنام های ...

پیشنهاد
٧

رجوع به ( قالش را کندن ) شود

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

پرندگان زمانی که در تالار ، ایوان و یا بالکن یک خانه ، آشیانه می سازند؛ سر و صدا و قیل و قال دارند؛ از این رو هرگاه یکی آشیانه ایشان را خراب کند یا ب ...

پیشنهاد
١٥

پرندگان زمانی که در تالار ، ایوان و یا بالکن یک خانه ، آشیانه می سازند؛ سر و صدا و قیل و قال دارند؛ از این رو هرگاه یکی آشیانه ایشان را خراب کند یا ب ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

خمیازه ( در گویش جنوبی ها به ویژه استان کرمان، به خمیازه افاک می گویند. ) فاژ، فنجا. آسا. پاسک

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

فاژ، خمیازه. فنجا. آسا. و افاک ( در گویش جنوبی ها به ویژه استان کرمان. )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

فاژ، خمیازه. فنجا. آسا. پاسک و افاک ( در گویش جنوبی ها به ویژه استان کرمان. )