پیشنهادهای محمدپور (٤٦)
browsing the Internet وبگردی، گشت و گذار در اینترنت، پرسه زدن در اینترنت در اینترنت بی هدف اینور و اونور رفتن یعنی ( از این سایت به اون سایت و یا از ...
. Go to the dentist پیش دندانپزشک برید. به دندانپزشک مراجعه کنید. به دندانپزشک برو.
title عنوان، موضوع، تیتر
درست آنطرف چهارراه است.
قبل از ظهر before noon
drawing book کتاب هنر دفتر نقاشی دفتر طراحی
Great mosques مساجد بزرگ
مقاصد دور، مسافتهای طولانی، مکانهای دور
City Library کتابخانه شهر
some years چندین سال برخی از سالها بعضی از سالها
raise crops محصولات کشاورزی را پرورش دادن پرورش محصولات کشاورزی
. Hessabi was fluent in five living languages دکتر حسابی به پنج زبان زنده دنیا تسلط داشت. دکتر حسابی به پنج زبان زنده دنیامسلط بود. دکتر حسابی پنج ...
. Hessabi was fluent in five living languages حسابی به پنج زبان زنده دنیا تسلط داشت. حسابی به پنج زبان زنده دنیا مسلط بود. حسابی پنج زبان زنده دنیا ...
a few minutes بعد از چند دقیقه، بعد از مدتی، بعد از دقایقی
more important than مهمتر از همه مهمتر از همه اینکه
We live in families. ما با خانواده زندگی می کنیم. ما در کنار خانواده زندگی می کنیم.
They go places together. آنها با هم اینو و انور می روند. آنها کنار هم به جاهای دیدنی می روند.
Around the clock All day all night ۲۴ ساعته شبانه روزی هر ساعتی از شبانه روز دم به ساعت همیشگی بدون توقف پیوسته Around the clock
Unfalsifiable غیر قابل ابطال، مصون از خطا، عاری از خطا، غیر قابل جعل
ایجاد احساس شدید هیجان، نشاط، عصبی بودن یا ترس در یک نفر.
تاریخ مذهبی
تاریخ اقتصادی تاریخچه اقتصادی پیشینه اقتصادی سابقه اقتصادی
اسم مفعول فعل shape بمعنی تشکیل دادن، طرح کردن میباشد.
biological models
foreign language زبان خارجی، زبان خارجه، زبان بیگانه
browsing وبگردی، گشت و گذار در اینترنت پرسه زدن در اینترنت در اینترنت بی هدف اینور و اونور رفتن یعنی ( از این سایت به اون سایت یا از این صفحه به اون ...
درست لبه نبش است. درست همین دور و بره. تقریبا اطراف اون نبشه. درست این گوشه و کناره. درست آنطرف چهارراه است. Where's the bank? It's just round ...
weapon ابزار، وسیله، شیوه در ادبیات این کلمه میتونه به معانی یاد شده ( ابزار، وسیله ) نیز بکار برود. مثلا به این جمله ادبی توجه کنید: در تنگنای تاری ...
رستاخیز resurrection احیا resuscitation, revival, reduction, reclamation, resurrection, vigil قیام uprising, insurrection, resurrection, rise, insurg ...
work on farms کشاوورزی کردن، در مزرعه کار کردن
unmemorable فراموش شدنی، به یاد نماندنی
see a doctor پیش دکتر برو
بازی رایانه ای، بازی دیدنی، بازی تصویری
کفش سازی
ستون فقرات کسی را بر اثر یک حرفی یا یک کار شوکه کننده ای لرزاندن ما تو فرهنگ خودمون هم از این اصطلاح استفاده می کنیم مثلا میگیم ( این حرفت یا این کا ...
ریز شبکه . In 2019, Konjeen and colleagues proposed a modified FBS method for analyzing the electrical charge of micro grids در سال 2019 ، کونجین و ه ...
تاریخ محلی تاریخ مکانی تاریخ بومی
فن
تهیج شده، غضبناک، there's no point getting excited about it. we can't change things. هیچ فایده ای نداره که در مورد آن غضبناک ( عصبانی، هیجان زده ) ...
غذای سریع غذای آماده غذای نیم پز یا نیمه خام هله هوله غذای سرپایی
Around the colck All day all night ۲۴ ساعته شبانه روزی هر ساعتی از شبانه روز دم به ساعت همیشگی بدون توقف بی وقفه پیوسته
صفت مفعولی اسم مفعول
تمرین کردن
Where's the bank? It's just round the corner.
راستش دیگه قادر به حرکت نیستم. راستش انگار نای جنب خوردن، ندارم. حقیقتا دیگه نمی تونم از جام جنب بخورم. You’ve gained five kilos in three months. ...
صفت مفعولی اسم مفعول