پیشنهادهای اکمل (٢٧)
قَریب به اِتّفاق [رسمی]، تقریباً همه، اکثر اوقات
۱. ابزار، لوازم، وسیله ۲. آلت دست، بازیچه ۳. [عامیانه] کیر
وام دار؛ بدهکار؛ مدیون؛ مُقترِض؛ محیل ستون بدهکار دفتر روزنامه فرهنگ جامع حقوقی مجد
۱. کمین ( کسی را ) کشیدن، سر راه ( کسی ) کمین کردن ۲. [برای سرقت آزار و مانند آن] سر راه ( کسی ) سبز شدن
۱. ورود، دخول، اجازهٔ ورود، حق ورود ۳. در، ورودی، راهِ ورود، مدخل ۴. راهرو ۵. [فرهنگ، دایرةالمعارف و مانند آن] مدخل، ماده ۶. قلم، فقره ۷. [مسابقه] شر ...
۱. ثبت ۲. صورتِ اسامی ۳. دفتر ثبت ۴. دفتر حضور و غیاب ۵. وسیلهٔ ثبت ۶. [صدا یا آواز] دانگ ۷. [زبان شناسی] گونهٔ کاربردی ۸. [در آمریکا، فروشگاه] صندوق
۱. وارد شدن ۲. وارد کردن ۳. ثبت کردن، نوشتن ۴. شرکت کردن در ۵. شرکت دادن ۶. شروع کردن، آغاز کردن، دست زدن به ۷. ظاهر شدن، پیدا شدن ۸. [دادخواست و مان ...
authority n ۱. قدرت، اقتدار، نفوذ ۲. صلاحیت، اختیار، اجازه، حق ۳. مجوز، حکم ۴. صاحب اختیار، اختیاردار، مسئول ۵. مسئولیت ۶. [به صورتِ جمع] مقامات، اول ...
millennia n صورت جمع millennium millennium n ( pl millennia, millenniums ) ۱. هزاره، هزار سال ۲. هزارمین سالگرد ۳. هزارۀ سلطنتِ مسیح ۴. عصرِ سعادت، ...
۱. بی چون و چرا، بی حرف و حدیث ۲. بدونِ تردید، بی شک، قطعاً، یقیناً
۱. بررسی کردن، مطالعه کردن، مورد توجه قرار دادن ۲. در فکر ( چیزی ) بودن، فکر چیزی را کردن، دربارهٔ ( چیزی ) فکر کردن ۳. احترام گذاشتن به، توجه کردن ب ...
۱. رساندن ۲. تحویل دادن ( به ) ۳. دادن ( به ) ۴. تسلیم کردن ۵. واگذار کردن ۶. ارائه کردن ۷. [سخنرانی و مانند آن] ایراد کردن ۸. به زبان آوردن، بر زبان ...
۱. چارچوب، بدنه، تنه، اسکلت، سازه ۲. ساختار، نظام ۳. [مجازی] اساس، شالوده، پایه ۴. ملاک، معیار
a ) sort of ) تا حدودی، بفهمی نفهمی، بگی نگی، یه جور، یه جوری، به اصطلاح
١. باشکوه ۲. عالی ۳. چه عالی! عالیه!
۱. بدونِ، بی ۲. بدونِ این که، بی آن که ۳. [قدیمی] بیرون
به هر حال، در هر صورت، به هر تقدیر، باری
fulfilment n ۱. انجام، اجرا، عمل ۲. تحقق ۳. رضایت، احساسِ رضایت، رضایتِ خاطر، خرسندی
غیر قابل قبول، غیر قابل پذیرش، نامعقول فرهنگ معاصر پویا؛ محمدرضا باطنی؛ دستیار: زهرا احمدی نیا؛ ویراست چهارم
معترضان صلح جو
هیچ ربطی نداشتن به، ارتباطی نداشتن با فرهنگ معاصر پویا؛ محمدرضا باطنی
خونِ قرمزِ تیره که اکسیژن آن طی عبور از بطن چپ در سیستم گردش خون مصرف شده و به دهلیز راست باز می گردد. فرهنگ جامع پزشکی انگلیسی و فارسی؛ با مقدمه و ...
بی موقع، نابهنگام ★ وقت نشناس، بدقول ★ موقع نشناس فرهنگ نشر نو؛ تألیف و ترجمهٔ محمدرضا جعفری
رشته عضلانی واحد ساختمانی که از اتحاد پروتوپلاسم یاخته های متعدد به وجود آمده و محتوی رشته های قابل انقباض است. فرهنگ بزرگ زیست شناسی؛ رحیم هنرنژاد ...
با تمام توان با تمام قوا فرهنگ معاصر پویا؛ محمدرضا باطنی و دستیاران
بویِ دودِ اگزوز
بویِ دود