پیشنهادهای عبدالله عیدی زاده (٨٥)
در اصطلاح طب سنتی لبنیات میشود
نرمی و رطوبت آن را زدودن و سطح آن را خشن کردن درشت و سطبر و خشن کننده
که همان گیاه یا میوه بل میباشد
آن چه از آن اخلاط غیر معتدالقوام و الکافی تولید یابد
بر زمین فرش کردن به جای زیر انداز فرش کردن و روی آن خوابیدن یا نشستن
تاری و قرمزی چشم
ضرو لغت عربی هست به فارسی درحسخک درختی شبیه به درخت بلوط و بزرگتر از آن و اطراف برگ آن به سرخی و نرمی میوه آن در خوشه مانند بطم و دانه آن بزرگ تر ...
ثمر نباتی هندی است شبی به قثا مجاور خود می پیچد برگ آن شبی به قثا و هندوانه بدون پرز و کوچکتر از برگ قثا و هندوانه و گل آن زرد و میوه آن به قدر خیار ...
عدسی که پوست آن را جدا کرده باشن یا هر حبوباتی که پوست آن را جدا کنن کلمه دال را جلوی آن حبوبات می آورند
ریشه زیر زمینی گیاه
خسته . درمانده . ناتوان. ضعیف و ناتوان
سرکه حبوبات سرکه برنج
در اصطلاح طب سنتی کتحکیم عقیلی خراسانی در کتاب مخزن الادویه حیوانی آبی حلال گوشت با دست و پای بلند و غلاف جثه صدفی و کوچک گوشت آن قرمز رنگ و صفت و ...
عُشَر خرک درخت زهرناک از میوه آن چیزی شبیه به پنبه بیرون می آیید گل آن شبیه به گل خرزهره میباشد
دراصطلاح طب سنتی به معنی بنماری کردن است بخار پز کردن حمام ماریه . . به معنی بنماری کردن برگرفته از کتاب مخزن الادویه حکیم عقیلی خراسانی
به کفته حکیم ابن نفیس اینهایی که الان ما استفاده می کنیم تره تیزک واقعی نیست بلکه همان اسفند است دانه اسفند را درون سیب زمینی میگزارند و درون خاک ...
در اصطلاح طب سنتی هر گونه خروجاز بدن را قی می نامند استفراق و حجامت . فصد . عرق . ادرار . مدفوع . آروغ. و . . .
در اصطلاح طب سنتی شبیه خرما را گویند خرمایی
مخلوط باهم ترکیب شده در هاون کوبیده و مخلوط شده ضربه زده
نازک ترد زود شکن به راحتی پودر شود
عنبر سفید ناخالص خوش بو که از دریا سیاه آورند اشهب. [ اَ هََ ] ( ع ص ، اِ ) رنگ سپید که سپیدی آن بر سیاهی غالب آمده باشد. ( از المنجد ) ( از اقرب الم ...
در اصطلاح طب سنتی به روناس گویند
خیار گرگ خیار تلخ هندوانه ابوجهل
پوست نازک از زخم جدا شده
به هم چسبیده روی هم آمده مسدود
در گویش بختیاری توله
طبیعت منحل در طب سنتی به معنی روان بودن شکم کار کردن شکم گشاده بودن طبیعت بدن
جوشانده
خون دماغ خونریزی از یکی از رگ های غیر جهنده بدن
در طب سنتی به معنی کبک
در طب سنتی =یعنی تند و تیز، و گزنده رسان طعمی است که در حین چشیدن زبان را بسیار بگزد و اجزای آن در زبان فرو رود و موجب تفریق اجزای زبان شود. طعام های ...
کاه مکه گربه دشتی
جمع آن اغصان یعنی شاخه ها مخصوص به درخت و گیاه شاخه دار است و مفرد آن را غصن گویند در کتاب عقیلی خراسانی مخزن الادویه
سوسن سفید زنبق سفید
گیاه حرف در طب سنتی در جایی به معنی حب ال رشاد در جایی دیگر سپندان اسفند و در جایی به تره تیز ک ترجمه شده است
ربط ارتباط میان دو چیز در طب سنتی به این معنی
راوندی یا ترشک یا ریوند میشه ریواس بسیار ترش مزه و پر کاربرد برای کبد و گرفتگی سده های کبدی
بد. بد بو . تهوع آور. تجاوز. ، بدگل، زشت، قبیح، ناپسند، تهوع. ناخوشایند، ناگوار، نفرت انگیز، نفرت بار
زمان نزدیکی باشد یعنی تازه اتفاق افتاده باشد
پارچه جامه
در زبان بختیاری به معنی جستجو کردن پیته و پیجور نکن یعنی جستجو کردن میشه گفت به معنی فضولی کردن در امری که خیلی به ما ربط نداره بیشتر استفاده میشه
گِل سفید خاک سفید
در طب سنتی به عربی اذناب الخیل به اصفهانی شنگ و فارسی اسپلنج اسلنج لحیه التیس خوانند
خسیس تر کم اهمیت تر کم ارزش تر اعضای که در بدن اعضای ریسه نباشند و بیمار شدن آنها خطر مرگ کمتری دارد را اخس تر می گویند
زمان طولانی باشد چند وقت از اتفاق افتادن آن گذشته باشد
خندروس
بَنَک
پسته وحشی بَنَک بَن بان
در طب سنتی فلوس درخت فلوس
هضم کامل و خوب